

زیر زمین شفق
Beneath the aurora
نویسنده: Dealer
وقتی مرگ سراغت میاید، راه فراری نداری.
این را بعد از اولین بار مردن یاد گرفتم. برای دومین بار که خواستم زندگی کنم، مرگ را نزدیکتر دیدم. جهانی جلوی چشم دیدم که در ورطه ی نابودی است. انسانیت مرده است. بشریت نفس های اخرش را میکشد. زمان بهای زنده ماندن است. انسان ها شکاراند و در سایه های پنهان، هیچ اعتمادی نیست.
پایان نزدیک است. انسان ها توسط ساخته های خودشان رو به نابودی هستند. عشق رویا است. در جهنم عشقی پیدا نمیشود. در دومین بار زندگی کردن به عنوان قربانی به جنگ فرستاده میشوم. باید بکشم. باید بمیرم.
خوانده
-
ژانرهای اصلی
دستهبندی
دستندرکاران
نویسنده، ویراستارها
شروع به انتشار
وضعیت انتشار
آخرین نظرات ناول

Minoya_sin7
3 روز قبل
سطح 0
خوانده: 3
فضا سازی داستان خیلی خوبه ، داستان جالبی داره و تو بازگویی احساسات عالیه
در کل داستانو دوست دارم

anne
3 روز قبل
سطح 1
خوانده: 3
خیلی خیلی ممنون که نظرت رو مینویسی. اینکارت باعث میشه به نوشتن اشتیاق پیدا کنم.
ناول های تصادفی

