زیر زمین شفق
قسمت: 2
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
عجیبتر از همه همینها بودند.
به سکههای حاشیهدار توی دستم نگاه میکنم.
به سکههای حاشیهدار توی دستم نگاه میکنم.
ساعتها، روزها و دههها، و برای خونآبیها، قرنها.
کی فکرش را میکرد که در آینده، مردم با این سرِ شلوغشان، زمان، مهمترین دارایی آدمی را واحد پولی خودشان قرار دهند؟
چقدر ابلهانه.
همین من را به اینجا کشانده بود.
چقدر ابلهانه.
همین من را به اینجا کشانده بود.
یادم میآید، دانشجویی ساده بودم که مردم و سر از بدن دختری در آینده، حدود صد سال بعد، درآوردم که زمانش تمام شده بود. تمام وقتش را صرف داشتن لباسی کرده بود تا شاید بتواند با آن مردِ ثروتمندتری را تور کند، و بعدتر وقتِ هدر رفتهاش را جبران کند. فقط او اینطور فکر نمیکرد. این رؤیای خام، آرزوی بیشتر دختران اینجا بود. برای بعضیها، موقتا اتفاق میافتاد، و بعضی دیگر، بهجای اینکه زمانشان صرف مردان ثروتمند شود، طعمهی کسان دیگر میشدند.
خیلی ساده بود.
من مردم، او مُرد.
من اینجا آمدم، و نمیدانم او کجا رفت.
در هر صورت، چه واقعاً مرده باشد، و چه سر از زندگیِ من درآورده باشد، وضعش خیلی بهتر از زندگی در این جهنم بود. روز، دوازده ساعت میسابیدم. ظرف میشستم، زمین جارو میکشیدم، دستشویی تمیز میکردم، و شش ساعت حقوق میگرفتم. چهار ساعتش صرف رفتوآمد میشد و دو ساعتش میمان...
من مردم، او مُرد.
من اینجا آمدم، و نمیدانم او کجا رفت.
در هر صورت، چه واقعاً مرده باشد، و چه سر از زندگیِ من درآورده باشد، وضعش خیلی بهتر از زندگی در این جهنم بود. روز، دوازده ساعت میسابیدم. ظرف میشستم، زمین جارو میکشیدم، دستشویی تمیز میکردم، و شش ساعت حقوق میگرفتم. چهار ساعتش صرف رفتوآمد میشد و دو ساعتش میمان...
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب زیر زمین شفق را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.
کتابهای تصادفی


