خط خون
قسمت: 14
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
مرد کاسه خالی را روی چرخ انداخت و به سمت کمد نزدیک دیوار پوشیده از زنجیر و دستبند رفت. از داخل کمد دو دست لباس برداشت و برگشت. بازشان کرد و دستور داد:
- زود اینا رو بپوشین.
هورام به آرمیلا نگاه کرد و با درد گفت:
- پاش رو نمیبندی یا خودم باید ببندم؟
ژوپین سمت دیوار حرکت کرد و جواب داد:
- پای آرمیلا نیاز به پانسمان نداره. سوختگی رو نمیبندن.
هورام صدایش را کمی بالا برد و اعتراض کرد:
- ولی جای سوختگیش ناجوره. موقع راه رفتن ممکنه پوستش کنده بشه.
مرد بیخیال و خونسرد جواب داد:
- کنده بشه. فکر کنین ادامه تنبیهشه.
بعد با دو پابند کنارشان ایستاد و منتظر ماند تا لباسهایشان رو بپوشند. وقتی کارشان تمام شد، ژوپین پاهای آرمیلا را بست و گفت:
- این رو میبندم تا مثل اردک راه نری.
بعد هورام را پشت سر او قرار داد و پاهای راستشان را به هم وصل کرد.
- و این بسته میشه تا به هورام تکیه نکنی.
بلند شد، دستانش را تکاند و ادامه داد:
- از این به بعد توی کندو هر کس اشتباه یا خطایی بکنه، شما دو نفر به جاش تنبیه میشین. پس درد امروز رو یادتون بمونه. هم مراقب رفتارتون باشین هم حواستون به بقیه باشه.
به بیرون از اتاق مخفی راهنماییشان کرد و داخل دفترش نگهشان داشت. دکمهای را روی میز فشرد و دو نگهبان داخل شدند. کلید پا بندها را به آن دو داد و گفت:
- ببریدشون. وقتی به چرودی کندو رسیدین، پاهاشون رو باز کنین.
بعد رو به هورام و آرمیلا گفت:
- یادتون نره افراد جدید کندو رو با خودتون ببرین و اینکه نذارین بقیه محصولات از شکنجه شدنتون با خبر بشن.
هر دو سر تکان دادن و آماده رفتن شدند که ژودین با صدای بلندی گفت:
- مثل اینکه درستون رو خوب یاد نگرفتین. درست ...
کتابهای تصادفی
