همه به غیر من بازگشته هستن
قسمت: 187
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۱۸۶
کاهش شوالیهها متوقف نشد و حالا حدود هزار نفر مانده بودند. در میان آنها، بسیاری تلاش میکردند خود را نگه دارند تا ستونها بیرون کشیده نشوند، اما پس از اینکه دیدند متحدانشان در مقابل چشمانشان قدرت میگیرند، چشمهایشان رو به بالا رفت و شروع به داد و بیداد کردند.
«بگیییرش!»
«من بهت قدرت یه مرد و اراده امپراتوری رو نشون میدم!»
شوالیهها با سلاحهایی که ایلهان قبل از جنگ به آنها داده بود، مثل سنگرهای یکبار مصرف و پرتاب چکش با نوار لاستیکی غول پیکر، شجاعانه به سوی هیولای پوشیده شده از شعلههای سیاه حرکت میکردند!
در این لحظه، آن حشرات، با یک قلب واحد، در برابر آن جانور که سطحی بالای ۲۶۰ داشت مبارزه میکردند! درحالی که ایلهان قصد به دست آوردن چنین نتیجهای را نداشت!
«اوووووه!»
«بمیر!!!!!»
قدرت حمله شوالیهها ناچیز بود، اما وقتی قدرت آنها با سلاحهای ایلهان ترکیب میشد، نمیشد آنها را نادیده گرفت. علاوه بر این، بیش از ده شوالیه بودند که در همان زمان، استخوانهای اژدها را به بدن هیولا میزدند!
[کیاهوووه!]
جانور از ایلهان رو برگرداند و از خشم، شعلههای آتش را بیرون ریخت. شعلهی بسیار سمی که به نظر میرسید از جهنم آمده بود به دهها رشته شلاق، تقسیم شد، به زمین خورد و سم و نفرین، شوالیهها را پوشاند.
دهها شوالیه مجبور شدند در برابر آن حمله عقب نشینی کنند.
«خوبه، شماها خیلی خوب کار میکنین!»
از آنجایی که شوالیهها در آزار دادن جانور اهریمنی فعالتر شده بودند، حرکت برای ایلهان نسبتاً آسان شد.
ایلهان با احتیاط جلو رفت تا این فرصت را از دست ندهد و چندین نیزه استخوانی را بر بدن هیولا کوبید. با استفاده از جمع آوری از راه دور، پرتاب مستقیم و اگر شانسی به دست میآورد، حتی از نزدیک حمله میکرد و مستقیماً به او ضربه میزد!
[کیوگاگاگاگاگا!]
...
کتابهای تصادفی

