همه به غیر من بازگشته هستن
قسمت: 186
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۱۸۵
زمانی که ایلهان موفق شد حدود سی نیزه را در بدن جانور بکارد، تنها ۱۷۰۰ شوالیه در صحنه باقی مانده بودند. بقیه یا توسط جانور خورده شدند یا به خاطر تلاش ایلهان برای فرار، کشته شدند.
[کوکیاااااااااا!]
«خوبه، حالا نمیتونه حتی یه ذره تکون بخوره.»
این جانور، قصد داشت بعد از نابود کردن ایلهان و شوالیهها به پایتخت امپراتوری هجوم ببرد، اما حالا به دلیل نیزههایی که در بدنش فرو رفته بودند، حرکاتش کاملاً محدود شده بود.
نیزهی دیگری برای پرتاب وجود نداشت، چون همهی آنها شکسته بودند! حالا وقتش رسیده بود تا به شوالیههایی که از ستونهای متصل به نیزه محافظت میکردند ایمان داشته باشد و به مرحله بعد برود.
«با تمام توان بهش چنگ بزنید! ما از امپراتوری محافظت میکنیم!»
«اووووه!»
«اهریمن نمیتونه حرکت کنه! شوالیهها، قدرت اراده خودتون رو بهش نشون بدید!»
«اوووه!»
در مواجهه با آن فاجعهی بزرگ، ذهن آنها از هم پاشیده بود. شوالیههای زنده مانده همگی یک عمل قهرمانانه انجام دادند. آنها قدرت خود را برای مقابله کردن با جانور، ترکیب کردند و ناامیدانه حملهور شدند تا به هر شکلی آسیب وارد کنند!
با دیدن این صحنه، ایلهان دریافت که روح انسان به همان سمتی که خودش تصمیم بگیرد حرکت میکند.
[کیاهووووووه!]
نفرت هیولا تماما روی ایلهان متمرکز بود، چون او کسی بود که در وهله اول صاحب نیزهها بود. احتمالا تا سر حد مرگ، از ایلهان متنفر بود.
به همین دلیل، ایلهان نمیتوانست حتی اندکی استراحت کند. غرشهای بیپایانش و ستونهای بیپایان آتشی که از بدنش بیرون میزد و دم کلفتی که ایلهان با نیزه نتوانست آن را نگه دارد، همه او را نشانه گرفته بودند!
«آااه!»
[کیاها!]
از آنجایی که دم، خیلی در دید بود، اجتناب از آن آسان بود. مشکل، شعله و غرش بود.
شعلههای آتش از بدن جانور، هوا را میسوزاند و فضا را میبلعد. هر جا که شعله از کنارش میگذشت، سمی شدید و نفرینهای شرورانه باقی میماند. بیشتر شوالیهها به همین دلیل مردند و ایلهان هم اگر مقاومت شدید در برابر سم و مقاومت در برابر نفرین قویتر را نداشت، مدتها پیش از بین میرفت.
[کوووووه!]
«لعنت بهش!»
از همه مهمتر و خطرناک ...
کتابهای تصادفی


