خط خون
قسمت: 5
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
به سمت چپ رفت و دری را با هل کوچکی باز کرد.
- سمت چپ مال مذکرا و سمت راست برا مونثا.
بدون فرصتی برای پاسخ به دنبال ژوپین به راهشان ادامه دادند و از در کوچک انتهای راهرو خارج شدند. در پشت سرشان به قدری بزرگ بود که دو انسان بلند قد با هیکلی تنومند بدون مشکل میتوانستند، در کنار هم از آن عبور کند. مقابل نردهای سراسری ایستادند و با دیدن بنای عجیب و عظیم پیش رویشان، دهانشان باز ماند.
ساختمان از میان تهی و طبقاتش به جای بالا، رو به پایین ساخته شده بود. دیوارهایش به جای عمودی، با شیب ملایمی پایین رفته بودند و طبقات به طور مرتب عریضتر میشدند؛ در نتیجه، گویی هرمی داخل زمین ساخته شده بود. درون دیوارهای طبقههای دوم به پایین، درهای زیادی وجود داشت. راهروی عریضی جلوی درها ساخته شده و سمت دیگر راهروها، توسط نردههای مرتفعی محافظت شده بود.
پلهای فلزی و مستحکم راهروهای متقابل را به هم وصل کرده و در وسط ساختمان چهارراه ساخته بودند. طبقات و پلها بوسیله راهپلههای متعدد و چند آسانسور به هم راه داشتند. در کل، ساختمان معماری عجیب و پیچیده و در عین حال منظمی داشت. ژوپین به سمت راست قدم برداشت. دستانش را به دو طرف باز کرد و گفت:
- اسم اینجا رو گذاشتم کندو.
به سقف اشاره کرد و ادامه داد:
- سقف رو با شیشههای دو جداره نانو درست کردم. هم در طول روز نور طبیعی داره هم کاملا نشکن و ضد ضربه هستن.
مقابل اتاقی ایستاد و درش را باز کرد.
- اینجا دفتر کار ملکه و پادشاه کندوئه.
دو میز و صندلی اداری، کامپیوتر و چند وسیله اداری دیگر درون اتاق قرار داشت. روی میزها، دو سبد پر از ساعت مچی قرار داشت. ژوپین از اتاق عبور کرد و جلو در دیگری ایستاد.
- اینجا هم اتاق خوابشونه. با سرویس بهداشتی اختصاصی.
...کتابهای تصادفی


