فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

خط خون

قسمت: 1

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

در چنگال مرگ

اخطار اخطار اخطار اخطار

قبل از شروع داستان لازمه تذکر بدم، این داستان محتوای کاملا خشونت‌بار و پر از خون و خون‌ریزی رو داره. پس اگه روحیه لطیفی دارین این داستان رو نخونین و اگر خوندین عواقبش بر عهده خودتونه.😊

🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃

گل‌های رنگانگ، موهای سیاه ‌رنگ آرمیلا را زینت داده بودند. پیراهن بلند، ظریف و سفید رنگی پوست لطیفش را پوشانده بود. روی کف فلزی نشسته و سرش به میله‌های بین دو قفس تکیه زده بود. چشمانش از میان میله‌های رو به رویش به راه روی مقابل نگاه می‌کردند. پلک زد، سرش تکانی خورد و به سر پسر درون قفس کناری چسبید.

دستان هم‌دیگر را گرفتند. انگشتان هورام، به نوازش پشت دست دختر مشغول شدند. با لحن ملایم و صدایی آهسته، از هم‌دیگز دلجویی کردند اما از ظاهرشان مشخص بود به آن نیازی ندارند. صورتشان آرام بود، خنده بر لب و چشمانشان پر از شوق رهایی بود. با آرامش و صبر، چشم انتظار منجیانشان بودند تا از زندان رهاییشان بدهند.

با شنیدن صدای پا و چرخ، با اکراه دست هم‌دیگر را رها کردند، از جایشان برخاسته و جلوی در قفس منتظر شدند.

کم‌کم سایه‌ها از پشت پیچ راه‌رو مشخص شدند و کمی بعد میزی به داخل راه‌رو حرکت داده شد. بعد از خروج کسی که میز متحرک را هل می‌داد، میز دیگری وارد شد. روی هر دو میز با سبزیجات و میو‌های متنوع تزئین شده بود و روی هر یک انسانی نشسته بود. روی میز جلویی دختر و روی میز عقبی پسری نشسته بودند. هر دو همانند آرمیلا و هورام آراسته شده بودند.

هر دو با بهت و‌ حیرت به عبور آن اشخاص نگاه می‌کردند. هنگامی که میز‌ها از جلو قفس‌ها رد می‌شدند، نگاه هر چهار نفر با هم تلاقی کرد. در نگاه‌ هر دو جفت، غم و ناباوری رخ می‌داد. یک جفت ناباور از اتفاق پیش رویشان و جفت دیگر ناباور از دریغ شدن آن اتفاق از آن‌ها.

بعد از رد شدن دو نفر که چاقو و ساطور‌هایی در سینی مخصوص حمل می‌کردند. دو فرد با روپوش سفید و کلاه سرآشپز‌ها از جلویشان عبور کردند. آرمیلا و هورام از شُک خارج شدند، میله‌های قفس را گرفته و شروع به فریاد ز...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب خط خون را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی