فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

ارکیده‌ی موعود، تولد یک ایزد

قسمت: 40

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

چپتر ۴۰

مجمع الجزایر شناور سولبارد.

بعد از صحبتی که با فرمانده کل داشتم ازشون خواستم که همگی داخل کمپ بمونن تا خودم تنهایی به داخل معادن برم و بهترین راه حل رو برای شکست اون موجود بدون این که مورچه های کارگر نابود بشن یا جون جانشین در خطر بیفته پیدا کنم و از بقیه هم خواستم هر چقدر هم که طول کشید وارد معادن نشن تا کار من تموم بشه.

فردا صبح کمپ رو ترک‌ کردم و وارد معادن شدم و اول از همه باید به فکر راهی برای عدم شناسایی شدنم میبودم برای همین مدتی رو فکر کردم و به یک راه حل خوب ولی کمی سخت رسیدم ، داخل دیواره معادن با استفاده از قدرت عنصری خاک یک اتاقک کوچک سه درسه متر ساختم و رفتم داخلش و ورودی رو هم مسدود کردم تا اگر یکی رد شد هم نتونه جای من رو پیدا کنه.

بعد از اون شروع کردم با استفاده از ریشه های طلایی به دور بدنم یک زره دقیق و بی عیب نقص از یک بدن مورچه کارگر رو بافتم برای دو دست اضافی هم که مورچه ها داشتند از خود ریشه هام و کنترلشون به عنوان دست های سوم و چهارمم استفاده کردم ، زره دقیقا به شکل بدن مورچه های کارگر بود و اگر رنگ سیاه اون رو حساب نمیکردم ، من با یک مورچه کارگر هیچ تفاوتی نداشتم ، بافت زره با اون جزییات بی نظیر حدود یک روز طول کشید و بعد از اون باید فکری به حال رنگ زره میکردم.

اینبار به ذات مانا متوصل شدم و کم کم بافت زره رو به حدی از هم باز میکردم که مانا به شکل خالص خودش ظاهر میشد و بعد از اون سعی میکردم با تزریق مانای ناخالص به اون باعث مخلوط شدنش بشم که رنگ های متعددی رو به‌ وجود میآورد ، چندین ساعت طول کشید تا تونستم به بافتی نزدیک به بدن مورچه های کارگر که قهوه ای بود برسم بعد از اون دوباره زره رو به شکل اولش در میآوردم ، بیش از یک روز طول کشید تا تونستم تمام زره رو به رنگی که میخواستم در بیارم.

حالا من یک زره با بافتی از نه عنصر سطح پنج داشتم که به شکل بدن یک مورچه بود و میتونست حتی حملات موجودات سطح شش رو تحمل کنه ، بعد از به پایان رسوندن ساخت زره به طرف عمق معادن حرکت کردم و بعد از یک روز جستجو تونستم مورچه های کارگر رو که سرگرم حفاری بودند پیدا کنم.

با استفاده از عنصر فلز چهار کلنگ درست کردم و به ارومی وارد جمع مورچه های کارگر شدم و مشغول حفاری شدم ، بعد از مدتی تونستم با استفاده ...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب ارکیده‌ی موعود، تولد یک ایزد را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی