قلعه ی شیطان
قسمت: 85
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
محاصره شدن توسط تعداد زیادی از قهرمانان پس از آنکه کلاه هودی خود را با ورود به انجمن برداشته بود او را متوجه اشتباهش کرد، بخاطر ورود غیر قانونی و قاچاق به شهر با کمک مهارت ساحرهها که در این کار حرفهای خوانده میشدند بیخبر از قانون جدید امپراتوری برای الفها حال در مخمصهای بود که تنها با قدرت خود و یا معجزهای باید راه فرار را ایجاد میکرد.
«بهتره به خاطر جرمی که انجام دادی جوابگو باشی!»
رئیس انجمن در حال پایین آمدن از پلهها با عصای جادویی سفیدش سخن گفت و در حالی که هر قهرمان در اطراف آنها جمع شده برخی برای تماشا و سرگرمی و برخی با سلاح جهت بدست آوردن چیزی در این بین برای سود، با اینحال آفرید قصد تسلیم شدن نداشت، این افراد رو به رویش او از نظرش فاسد بودند و او دو نفر راهنمای خود را داشت که باید از آنها محافظت میکرد که باعث شدحالت جنگی به خود بگیرد و مهارتهای خود را فرخواند، با انجام اینکار ودرخشش او که هر نوع تقویتی را دریافت میکرد و قدرتش روند سعودی گرفته بود تمام افرادی که او را محاصره کرده بودند به عقب قدم برداشتند، از جمله آن افراد، رئیس انجمن سطح ششم بود که با قدرت وارلرد، دیگر خود را حریف آفرید نمیدید.
«این همه مهارت!»
«تقویت همه عنصرها رو داره!»
«فرار کنین!»
هر قهرمان پس از آن به سمت خروجی دوید با اینحال آفرید حرکتی نکرد و به سمت رئیس انجمن رفت.
«دنبال دردسر نیستم فقط بهم مکان نزدیکترین پادشاه شیطان رو بده!»
با وجود تمام سختی که پشت سر گذاشته بود و شجاعت ایستادن در برابر پادشاه شیطان آندد، فردی در رتبه حماسی رئیس انجمن مقابل او حتی موجودی نبود که بخواهد به آن توجه خاصی بکند، با آن رئیس انجمن که تفاوت قدرت بسیاری را احساس کرد رو به کارکنان پشت میز کرد و پس از اشارهای به آنها به آرامی از آفرید فاصله گرفت.
«از اونجا بگیر و برنگرد!»
پس از آن خودش به سرعت نیز به اتاقش فرار کرد در حالی که تنها چندین قهرمان بر سر میز هایشان نشسته و اهمیتی به این آشفتگی نمیدادند چرا که تعدادی قهرمان سطح شش در بینِشان بود ولی به خاطر قدرت آفرید نمیخواستند تا ریسک زیادی بکنند، با آن و رسیدن آفرید به پیشخوان زنی که مسئول آن بود دو برگه را جلوی او گذاشت.
<...کتابهای تصادفی
