قلعه ی شیطان
قسمت: 76
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
دیدن اژدهایی در قله سطح حماسی با طول بسیار و رنگ بنفش تیره آن که هاله مرگباری را از خود آزاد میکرد برای هر انسان سطح وارلرد و پایینتر کافی بود تا فرار را بر قرار خویش ترجیح دهند، ولی فرمانده شهر فردی که سالها در جبهه جنگ حضور داشت حاضر نبود بدون نبرد و به راحتی شهر را در اختیار نیروهای پادشاه شیطان بگذارد.
«اژدها!!!!»
«سه اژدهای حماسی؟!»
«ساحرهها ساحرهها!!!»
سربازان در وحشت بودند حتی آنهایی که دهها سال جانباز جنگ بودند جرعت نمیکردند قدرت اژدهایان و ساحرههایی را که گویی راهنمای آن اژدهایان بودند را دست کم بگیرند.
با آن گویی موج فرار از روی دیوار شهر آغاز شد و نزدیک به تنها ده هزار نفر بر روی دیوارها کنار کنت مانده بودند، یکی همسر او جادوگر آتش وارلرد فردی که به عنوان یکی از استادان بزرگ آکادمی مرکزی جادو امپراتوری از او یاد میشد و دیگری پسر کنت که وارث او بود و با بهترین آموزش در دسترس و توانایی کنت به همراه منابع، توانسته بود به سطح وارلرد برساند، در کنار این سه وارلرد تنها سربازان گارد خاندان ایستاده، افرادی نخبه در میان نخبگان بودند، افرادی آموزش دیده و با افتخار که حتی در برابر مرگ برای اجرای دستور ارباب خود سر بلند میکردند.
و حتی اگر قرار بود که شهرت گارد خاندان را در امپراتوری رتبه بندی کنیم، لوت در سطر ایستاده و آن هم به دلیل قوانین و شرایط سخت گیرانهاش از جمله تمرین جهنمی گارد خاندان بود.
«بالیستاها رو هدف بگیرید!!! نیشهای اژدها رو بارگزاری کنید!!!»
کنت از ته ریه خود فریاد زد و میدانست هیچ تلاشی نمیتواند سربازان وحشت زده و رعیتهایی که تا به الان خود را خراب کرده بودند به روحیه جنگی برگرداند، با آن رو به همسرش زنی میانسال و زیبا در ردای جادوگری سرخ کرد که هنوز جراحتی از روز اول نبرد را بر روی دست راستش داشت.
«هر کار میتونی بکن تا نفس اژدها به شهر نرسه!!!»
همسرش سرش را تکان داد و زمزمه او همراه با پدیدار شدن دایرههای جادویی سرخ اطرافش ادامه یافت در حالی که پسر کنت مردی بیست و پنج ساله در پشت دروازه شهر بر روی اسب زرهی سوار شده و ارتشی از شوالیههای گارد خاندان در پشتش منتظر فرمان لرد خود بودند.
«برای لوت، برای امپراتوری و برای افتخار بجنگید!!!»
با اینحال سخنان او، نمیتوانست تاثیری بر روال جنگ بگذارد، حتی اگر گا...
کتابهای تصادفی

