قلعه ی شیطان
قسمت: 68
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
اگر مکانی قرار بود بدترین چهره جنگ را نشان دهد، حاشیه بندرهای قاره شن های بیپایان یکی از آنان بود. ناوگانهای صد هزار تایی مانند آن بودند که سطح اقیانوس تبدیل به جزیره مصنوعی چوبی شده بود، با اینحال در بندر دیوارهای عظیمی از آهن تا ارتفاع پنجاه متری بالا آمده و مورچههای قدرتمند عظیمی که هر کدام به اندازه یک اتوبوس بودند بر روی دیوارها به این سمت و آن سمت میرفتند در حالی که زنبورهای بسیاری هر کدام به اندازه همان مورچهها با صدای وحشتناک بالهایشان بر روی دیوارها پرواز میکردند، با اینحال در پشت دیوار بود که عنکبوتهای غول پیکر بسیار سنگهای عظیمی را به تور خود میبستند و با چرخش آن و قطع تار خود در هنگام پرتاب باعث آن شده بودند تا پنجاه هزار منجنیق بی پایان جناح اورکها را بمباران کنند، درحالی که کرمهای شنی در زیر شن هر زمان که میتوانستند ارتش اورکها را که به ساحل میرسیدند آزار میدادند.
جنگ برای روز ها ادامه داشت و کایا که در کشتی بسیار عظیم تقویت شده با فلز ایستاده و خط دفاعی حریف را نگاه میکرد عصبی و در حال جویدن ناخن هایش بود ، چرا که حریف او اسکارلت اعجوبه کمیاب و تمام پادشاهان شیطان زیردست او نیز نخبگان بودند. در سمت دیگر او پادشاهان شیطان ترسویی را داشت و یا کسانی که توسط مهارت وسوسه او کنترل شدند و به جناح او پیوستند. با آن و از بین رفتن خط تدارکاتش نمیدانست دقیقا چگونه تغذیه دویست میلیونی اورکها را تنها با خرید از بازار تهیه کند. هزینه چنین تغذیه ای به سرعت او را ورشکست میکرد ولی سربازان او گشنه و بدون داشتن راهی برای فرار بخاطر محاصره شدن شروع به شورش و غوغا در خطها خود میکردند.
با این حال که او در چنین شرایط سختی بود ، اسکارلت ملکه مورهای آبیس ، با هیکل عظیم خود که حداقل ده برابر مورچههای دیگر آبیس بود با فلسهای سفید و براق خود در مقابل پادشاهان شیطان جناح خود ایستاده ولی کنارش نیز عقربی سیاه با نیم تنه بالایی مردی تنومند و قدرتمند در سطح افسانه به...
کتابهای تصادفی
