قلعه ی شیطان
قسمت: 63
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
شایعهها به سرعتی در امپراتوری پخش شد که باد را به سخره خود گرفته بود، شایعهای با دامن زدن به آنکه دوک پرسیوال از خاندان پلینور خائنان خانهی خود را کشته و در حال شکار دیگران است، کسانی که با شاه شیطان جنوب همدست شده و نقشه براندازی امپراتوری را طمع کرده و به دنبال مال و ثروت بیشتری بودند، از بین خاندان پلینور مارکینز تور و پسر بزرگ خانواده دوک آگلواله اعدام شده بودند و دوک لاموراک فراری خوانده شده در حالی که مارکینز دریان از خاندان پلینور همراه دوک لنسولات در شمال از امپراتوری دفاع میکردند و لنسولات قسم خورده بود که او را تحویل نمیدهد مگر بخواهند با او بجنگند چرا که دریان شمشیر لنسولات و به گونهای برادرخوانده او نامیده میشد، از سمتی تنها دختر خاندان پلینور دیندران شاهدختی که به زیبایی بسیار خود معروف، داخل برجی در پایتخت زندانی بود و دوک گاوین قاضی انتخاب شده بر این شورش از او برای تحت فشار قرار دادن دیگر اعضای فراری پلینور استفاده میکرد، ولی از سمتی دوک پرسیوال از خاندان پلینور قهرمان خوانده شد چرا که خاندان خود را فدای امنیت مردم و امپراتوری کرده و با تشکیل پادشاهی پلینور در جنوب و اعلام جنگ به پادشاه شیطان خود را سپر امپراتوری کرده بود، عملی که برای مردم جنوب باعث ترس و فرار آنها از سرزمین پلینور شد در حالی که مردم مناطق دیگر حسن نیت دوک پرسیوال برای اثبات خود و خاندان جدید پلینور که از او سرچشمه خواهد گرفت به امپراتوری تشویق و از آنکه نیازی نیست خود را درگیر جنگ کنند احساس آرامش میکردند.
-----
با این حال در جنوب با سیا*ست تقرییا همسانی که شکل گرفته بود شهرها و قلعهها یکی پس از دیگری توسط سیل مردگان فتح میشد.
در جلوی شهری که تا چند ساعت پیش نزدیک به یک میلیون نفر جمعیت داشت، تعدادی که برای شهرهای تاریکی خیلی بالاتر از میانگین و از اهمیت بالقوهای برخوردار بود، شاه مرگ در خیابان اصلی قدم میزد و به سمت قلعه شهر میرفت، هنوز تعداد کمی در قلعه مقاومت میکردند ولی زمان زیادی برای آنها نمانده بود، چرا که شهر تنها دو وارلرد در اختیار داشت آن هم در حالی که ارتش مردگان با وجود آنکه به سه بخش تقسیم شده بود هر کدام صدها وارلرد را در خود گنجانده بودند و در ارت...
کتابهای تصادفی
