فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

قلعه ی شیطان

قسمت: 57

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

خون و گوشت در منطقه‌ای که در مرکزش پادشاه مرگ ایستاده و کنت مکسیمان بر روی زمین بدون دست و پا افتاده بود و در فاصله چهارصد متری ارتش تاریکی وداع این دو را تماشا می‌کردند در حالی که چهار رتبه حماسی از هر سمت پادشاه مرگ را محاصره کرده بودند.

«پادشاه من نمی‌خواهم جلال حضور در ارتشت را از دست بدهم!_»

«فرزند تو وظایفت را انجام دادی و نبرد در کنار تو باعث افتخار بود، حال آسوده بخواب و بگذار تا این پیرمرد کار را تا تمام کند.»

«پادشاه...»

با آن شعله چشمان مکسیمان که به تنهایی دو وارلرد را از پا در آورده بود به آرامی خاموش شد، سپس پادشاه مرگ شمشیر شکسته‌اش را به کناری انداخت و با مانای خود شمشیری از مرگ تشکیل داد و زره‌ای که به سرعت مانای او را تخلیه می‌کرد.

«بهتر است حال حمله کنی چرا که اگر من پایین بروم دیگر سپری نخواهی داشت!»

با آن هازارد و سه رتبه حماسی دیگر در آسمان ظاهر شدند، در پشت آنان سی مادیان و پنج هزار لیچ بود.

رتبه حماسی‌های دیگر متشکل از فردی زره پوش با شمشیر غول پیکر و مانای میاسمای قدرتمند، دیگری شنلی که کل بدن او را پوشانده بود ولی نمی‌توانست مانای مرده او را پنهان کند و دیگری کرم استخوانی عظیمی بود که در حال لرزش و حرکت عجیب خود بود.

«انتظار زنده ماندنت را نداشتم! ولی حال همه شما می‌توانید با هم بمیرید!»

با آن به غیر کرم استخوانی دستانشان به سمت ارتش تاریکی بلند شد و سوسوی صاعقه مرگ از دستانشان در حال ظاهر شدن بود که هر چهار رتبه حماسی ارتش تاریکی با دیدن آن احساس خطر کردند.

«حفاظ‌ها رو فعال کنید!»

«سد جادویی!»

ولی یا آنقدر که فکر می‌کردند سریع نبودند یا صاعقه بسیار سریع بود چرا که سه صاعقه مانند اژدهایی در ارتش هفتاد میلیونی فرود آمد و تمام موجودات زیر رتبه وارلرد را به بخار تبدیل می‌کرد، سپس تنها با گذشت پنج ثانیه و دیدن آنکه سد و حفاظ‌های جادویی حتی رتبه‌های حماسی در حال شکستن بود ولاد به موردرد نگاه خشمگینی کرد.

«حرامزاده به تو گفتم که اول قلعه‌اش را پایین بیاوریم!»

ولی نگاه خشمگین او با قصد قتل موردرد مواجه شد.

«اگر پیرمرد از من نمی‌خواست تا با تو همکاری کنم سرت بر ...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب قلعه ی شیطان را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی