قلعه ی شیطان
قسمت: 32
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
زمان کمی گذشته بود. تقریبا دو ساعت بعد در کنار محراب به هوش آمد و متوجه شد دو قهرمان در اطراف او بودند و مانای زیادی از خود را به او انتقال داده و منتظر او برای بیدار شدن بودند.
پس از آن نگاهی به هر دو انداخت و بلند شد و در همان حال آن دو که ارتفاع سه متری داشتند در برابر او زانو زدند.
پس از آن او میدانست که آنها او را به عنوان ارباب خود قبول کرده بودند که به معنی آن بود او به هدف خود رسیده بود و به سختی به اطلاعاتی که از طریق چشم خدای مرگ بدست آمده در حافظه خود نگاه میکرد.
مقدار اطلاعات بسیار زیاد بود و او توانایی پردازش آن را نداشت و برای مدتی تصمیم گرفت بیخیال آن شود و به قهرمانها رسیدگی کند.
«از اونجایی که من رو قبول کردید ازتون میخوام تا همراه با شوالیهها و کمانداران نخبه در مناطق اطراف به دنبال دخمهها، لانههاو معادن بگردید و اگر از خطری آگاه شدید که توان آسیب رساندن به شما رو داشت سریعا عقب نشینی کنید و برگردید.»
دو قهرمان به نشانه تأیید سر خود را تکان دادند و با اشاره هازارد از سالن خارج شدند. در حالی که هازارد آماده احضار بزرگی بود.
تنها پس از گذشت یک ساعت او ارتش خود را که به نظر او نیاز شدیدی به تراز بندی مناسب داشت مدیریت و سکه های خودش را فدای آن کر .
[700,000 واحد آندد شیطانی عادی ، 100,000 آندد شیطانی کماندار ،100,000 آندد شیطانی شمشیرزن ، 10,000 واحد شمشیرزن نخبه ، 10,000 واحد کماندار نخبه ، 1,000 واحد جادوگر آندد شیطانی ، 100 غول آندد شیطانی ، 1,000 شوالیه آندد شیطانی ، 100 لیچ شیطانی ، 1 اژدهای شیطانی آندد ، 100 ژنرال آندد شیطانی ، 1 آرک لیچ شیطانی ، 1 شوالیه بزرگ آندد شیطانی ، 2قهرمان آندد شیطانی ، 400 غول آندد ، 9,000 سگ جهنمی آندد و 50 سگ جهنمی بزرگ آندد و 1 سگ جهنمی غول آسا آندد به همراه سگ جهنمی بزرگ ، 30 مادیان ، 6 سیلکوپ مرگ ، سه نوزاد اژدهای رعد مرگ ، هزار چشم مرگ]
هازارد پس از رند کردن تعداد واحدهای خود نگاهی به موجودی خود کرد و از آنکه هنوز 24,200,000 سکه موجودی باقیمانده داشت احساس کرد که هنوز میتواند تعداد بیشتری احضار کند و از آنجایی که کارگران بیشتری برای معدن ابسیدین نیاز داشت 1,300,000 آندد شیطانی عادی دیگر را برای کار در معدن و پوشش ساخت و ساز در مناطق تحت قلمرو او که میخواست آن را افزایش دهد احضار کرد.
با کسری آن 17,700,000 سکه طلا باقیمانده بود و او نمیدانست چه احضار و یا چه خریدی انجام بدهد. از نظر او برای کار در معادن و ساخت و ساز آنددهای معمولی به دلیل آنکه به ذهن او متصل بودند و او با مهارت استاد ساخت و ساز A به آنها دستور میداد میتوانستند سازه های مناسبی از قبیل خانه و دیوارها به همراه برج ها و مستحکم کردن معادن را انجام بدهند. دیگر مزیت آنها این بود که نیاز به استراحت و غذا نداشتند و این باعث شده بود او از خرید کمپ موجوداتی که در ساخت و ساز مهارت داشتند نجات پیدا کند.
پس از کمی تفکر او تصمیم گرفت لباس مناسبی برای خودش بخرد زی...
کتابهای تصادفی
