قلعه ی شیطان
قسمت: 31
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
روز دیگری گذشته بود و هازارد در حال جمع کردن منابع برای ساخت نقشههای جدید بود. او در روز گذشته از احضار آبیس چهار سیلکوپ مرگ دیگر احضار کرده و آنها را نگهبان ورودی قلعه و دروازه گذاشته بود. حال امروز نوبت دیگری بود ولی او مشغول کارهای مهمتری بود زیرا که صندوق گنج شهر دروازههای جهان او را ناامید نکرده بود.
[صندوق بزرگ گنج میثریل درخشان
10میلیون سکه طلا، دو هزار جواهر زندگی، نقشه طراحی ساختمان پورتال جابه جایی سطح پنج، نقشه طراحی ساختمان بازار تجارت سطح 4]
او با احتساب کشتههای شهر و همینطور صندوقچه و طلای خزانه، به همراه فروختن سنگهای مهارت بسیاری که به دست آورده بود توانست 65 میلیون سکه طلا بدست بیاورد و به راحتی با هزینه 15 میلیون پورتال جابهجایی را در کنار قلعهاش ایجاد و با علاقه به آن نگاه کند. اگر به خاطر جواهر فضایی نبود ارزان تر ساخته میشد ولی چنین جواهری به شدت گران بود و او مجبور به پرداخت هزینه هنگفت آن به پادشاه شیطانی از نژادی عجیب شد.
با این حال در مقابل او در همان لحظه دروازه عظیم بدون درب با ارتفاع پنجاه متر ظاهر شد که عاری از هیچ نوری شکل گرفته بود. هازارد با نزدیک شدن به آن احساس کرد که پورتال از او مختصاتی میخواهد تا شروع به فعال شدن کند، ولی مختصات آن فقط به پورتال دیگری متصل میشد و اگر میخواست بدون پورتال دیگری مختصات بگیرد یک تکه رساندن موجودات و اشیاء عبور کرده از آن تضمینش به پای شانس بود.
پس از آن هازارد هیچ احساس عذاب وجدانی بابت طلا نداشت زیرا میدانست در مواقع بحرانی میتواند مانند دیگر پادشاهان شیاطین سطح پنج و کمی که به شش رسیده بودند در ازای مبلغ قابل توجهی کمک بخواهد یا به آنها کمک کند و سود هنگفتی به جیب بزند. البته او از خطر آگاه بود ولی طبق چیزی که شنیده بود، نود درصد مواقع چنین عملکرد همکاری جواب مثبت داده و برخی توانسته بودند سود قابل توجهی بدست بیاورند و از آن پس دو پادشاه شیاطین قدرتمند با یکدیگر روابط صمیمانه و تجاری و نظامی داشته باشند که او نیز به شدت خواستار آن بود. او میدانست که با حمله خود به شهری به آن بزرگی از چشمان دو جناح قدرتمند در شمال و جنوب خود دور نمیماند و به زودی آن دو برای رهایی از او که خطر بالقوهای محسوب میشد ارتش هایی خواهند فرستاد که به تنهایی نمیتواند با آنها مقابله کند. پس از آن او طرح بازار سطح 4 را به پانصد هزار سکه طلا فروخت او عمیقا از عملکرد بسیار مفید آن مطمئن بود ولی او توانایی و فرصت استفاده از آن را به دلیل مکان و نژاد زیر دستانش نداشت. پس از آن او به محراب خود رفت و شروع به احضار کرد. او مانند گذشته اشتباه نکرد و ارواح سطح چهار و پنج را خرج نکرده بود زیرا دیگر از هزینه مورد نیاز برای احضار واحد های سطح بالا با خبر بود. از طرفی او نسبت به شهر تجاری خشمگین بود، زیرا قهرمان های سطح بالای بسیار کمی داشت و او فقط دو روح سطح پنج و دوازده روح سطح چهار ذخیره کرد و بقیه که اکثرا در سطح یک و دو بودند را جذب محراب کرده بود.
پس از آن نگاهش به نیروهایی بود که احضاری از آنها انجام نداده بود.
"ژنرال شیطانی آندد"
سطح : لرد سطح 2
حیات : 600
قدرت : 350
چابکی : 260
مانا(میاسما) : 700
استقامت : -
استعداد : رستاخیز کشته شدگان ، زندان روح ، فرماندهی ، احضار ارواح
مهارت : شمشیرزنی B سپر محافظت B هجوم C فرماندهی C سوارکاری D و …
هزینه : ده هزار سکه طلا و ده جواهر مرگ و پیش نیاز وجود جمعیت 5,000 موجود مرده به ازای هر عدد ]
"آرک لیچ شیطانی"
سطح : ارباب سطح 3
حیات : 500
قدرت : 250
چابکی : 200
مانا(میاسما) : 5,000
استقامت : -
استعداد : رستاخیز آندد ، احضار ارواح ، قلمرو ترس ، استاد عنصر مرگ
مهارت : گلوله انرژی منفی A ، جادوی مرگ B ، سپر انرژی منفی B , احضار آبیس C , پرواز C و …
هزینه : پانصد هزار سکه طلا و 300 جواهر مرگ و پیش نیاز وجود جمعیت 10,000 موجود مرده به ازای هر عدد و دو روح ...
کتابهای تصادفی


