قلعه ی شیطان
قسمت: 24
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
کنت سولار و کنت مکسیمان در برابر هم بودند، هر دو در زرههای متفاوت و تمام تنه نجیب و با شکوه.
"انسان حقیر بهتر است بهانه خوبی برای تجا*وز به زمینهای بیطرف داشته باشی."
"موجودات کثیف تاریکی بهتر است تطهیر شوند تا آنکه سخن بگویند!"
"پس میتوان گفت فقط خون ریخته خواهد شد!"
"انتقام خون ریخته شده نیز گرفته خواهد شد!"
هر دو پس از آن به سمت لشکر خود برگشتند، مکسیمان گیج بود و به نزدیکترین ویسکونت خود اشاره کرد.
"منظورش از خون ریخته شده مال جنگ بزرگه؟"
ویسکونت که زرهی مشابه با شکوهی کمتر به تن داشت، به سمت ارتش امپراتوری نگاه کرد.
"نمیدونم ولی به نظر میاد درباره ارتش بیست هزار نفری انسانی باشه که به تازگی در مرز یک شبه ناپدید شدن."
مکسیمان فقط نیشخندی زد و به ارتشش متشکل از خون آشامها، دیوها، گرگینهها و بسیاری دیگر فریاد زد.
"غاصبان در فکر غارت زمینهای ما هستند و به بهانهای کاملا مضحک که ما را مقصر میدانند به دنبال جنگ آمدهاند، فرزندان تاریکی به من بگویید! آیا شما از جنگ فرار میکنید؟"
"نه!"
"به من بگویید آیا شما زمین خود را به دشمنان خود میدهید؟"
"نه!"
"پس آیا شما نیز به دنبال زمینهای آنها هستید؟"
"آری!"
"شما میخواهید تلافی تجا*وز آنها به زمینهایمان را با خون فرزندانشان جبران کنید؟"
"آری!"
"آیا شما زنان آنها را به بردگی خواهید گرفت و زمینشان را تقدیم شاهزاده تاریکی خواهید کرد؟"
"آری!!"
"پس رحم نکنید!!!!!"
"هواه! هواه! هواه!"
کنت سولار که در دو کیلومتری ایستاده بود خود از فریاد موجودات تاریکی و ضربه اسلحهها بر سپر، ته نیزهها بر زمین به لرزش افتاده بود، سربازانش که بماند.
"کشیشها تقویتها رو فعال کنید!"
"سربازان امپراتوری بدانید که امروز خون ریخته شده بیست هزار نفر از مردمان امپراتوری و تلافی غارت چهار روستا و کشتن تمام زنان و بچهها و مردان آن، امروز از این موجودات کثیف گرف...
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب قلعه ی شیطان را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.
کتابهای تصادفی

