شروع دوباره
قسمت: 3
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
11یـــازده
بعد از اون، آه، افتضاح بود. هیچ وقت فکر نمیکردم که دوست& دخترم چنین تاثیرخوبی روی زندگی اولم داشته.
با از دست دادن «الههی شادیم» در زندگی دومم، مثل یه پارچه در مقابل طوفان، ناتوان بودم.
یک ماه یا بیشتر، بعد از اون اتفاق، میخواستم باور کنم که اشتباهی رخ داده.
فکر میکردم سوگومی باید دلیلی برای دروغ گفتن به من داشته باشه.
عمیقا باور داشتم که به زودی پیشم برمیگرده و میگه: «بابت اینکه دروغ گفتم متاسفم. موقعیت خاصی پیش اومد که باعث شد نتونم اون روز به ابراز علاقهت جواب بدم، اما در حقیقت، من دوستت دارم.»
اما پنجاه روز از اون موقع گذشت و من همچنان نمیتونستم باور کنم. برای پس گرفتن حرفش خیلی دیر شده بود.
به نظر مهم نبود که من چهقدر تلاش میکردم. بازآفرینی صحیحِ گذشته، از اول هم غیرممکن بود.
چرا؟ اگر میدونستم چنین اتفاقی می افته باید همون پیامبر میشدم.
اما حالا خیلی دیر شده بود. پنج سال از حرکت من در جریان زمان میگذشت و سن روح و جسمم تقریبا همسان شده بود.
در مبحثی مرتبط، تحمل زندگی بدون سوگومی انقدر سخت بود که بعد از اون، گوشدادن به درس واقعا برام مشکل بود، و همین بین من و دانشگاه، شکاف میانداخت.
منظورم اینه تاثیری که دیگران میتونن روی شما بذارن رو دستکم نگیرید.
شاید فکرکنید که کشمکش داشتن با امتحانات مدرسه اونهم با دانش بیست سالگی مسخرهست. اما هی، سعی کنید مغزتون رو خالی کنید و چندسالی برگردید به دوران ابتدایی تحصیلی. فکر کنم منظورم رو گرفتید.
مغزها انعطافپذیرن، بنابراین هر اطلاعاتی که غیرضروری بدونیم، بیرحمانه دور ریخته میشن.
12دوازده
حدس میزنم این مخمصهی من بود. بعد از زندگی اولِ بدون حسرتم، حالا زندگی دومم پر از اونهاست.
هرگز زیادهخواه نبودم. اگر ازم بپرسید، من خیلی متواضع بودم. فکر میکردم نگرشم قابل ستایشه.
از این نظر واقعا نمیدونم خدا به چی فکر میکرد. لعنت، شاید خدا اصلا فکر نمیکرد. البته، با این فرض که خدا وجود داره.
به هر حال من یه آتئیستم. واقعا چرا دارم درباره خدا میگم؟ عجیبه.
خب، شاید من واژه خدا رو فقط برای اشاره به عدالتِ دنیا قرض میگیرم. گمان میکنم همین باشه.
13ســـیزده
پس با تمام اتفاقاتی که رخ داد، وقتی موعد دبیرستانم فرا رسید، فرد بسیار غمگینی بودم.
اگر زندگیِ اولم من رو ببینه، اصلا باور نمیکنه که ما یک نفر هستیم یا حداقل ممکنه براش مدتی طول...
کتابهای تصادفی

