همه به غیر من بازگشته هستن
قسمت: 194
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۱۹۳
[مهارت حکمران به دلیل رشد زیردست شما به سطح ۳۰ تبدیل شده است.]
ایلهان به لطف آغو*ش لیرا و لالاییاش چشمانش را بعد از خواب راحت باز کرد و اعلان را دید.
«ها؟ چی؟»
قبل از اینکه بفهمد موضوع چیست دو سه بار پلک زد. یومیر و زیردستهایش در آن لحظه به سرعت رشد میکردند!
ایلهان با عجله وضعیت خود را بررسی کرد و متوجه شد که فقط مهارت حکمران نبوده، سطح خون طنین اژدها و اژدها نیز بالا آمده بود.
میر زنده بود. و او در حال رشد بود! خیلی هم سریع!
«فکر میکردم دنیا بسته شده... پس هنوز با اسناد آکاشیک در تماسه؟»
در غیر این صورت، هیچ راهی وجود نداشت که آمار ایلهان فقط به دلیل رشد آنها به روز شود. ایلهان که تا آن لحظه در فکر بود، با عجله مهارت حکمران را بررسی کرد.
در اصل او از طریق آن از وضعیت زیردستهای خود با خبر میشد و این روش موفقیت به همراه داشت.
[زیردستهای متصل شده از طریق مهارت حکمران: یومیر، میرای، پیت، جیرل، فیریا، آریسیا]
«......خوبه، همشون زندن.»
نفس راحتی کشید. حالا که همه آنها زنده بودند، احتمالاً میتوانست بگوید بقیه نیز در امان هستند. هرچند نمیدانست چه زمانی میتواند دوباره با آنها ملاقات کنند، اما از اینکه هنوز زنده بودند، خیالش راحت شد.
-از اونجایی که نیروهای اون طرف به خاطر نبرد روی زمین ضعیف شدن، باید بتونن دووم بیارن. قطعا.
نمیدانست کمتر از ۱۰ درصد از هیولاها از دروازه بیرون آمدند اما فعلاً ندانستن برایش بهتر بود.
«گرسنمه.»
حالا که نگرانی او برای یومیر و همکارش از بین رفت، حس گرسنگی بر او چیره شد.
درست زمانی که میخواست از روی تختش بلند شود، در حالی که از بدن خود برای وفاداری به خواستههایش متنفر بود، متوجه شد که نمیتواند حرکت کند چون لیرا به او چسبیده بود.
[اوووووم. ای، اوهو.]
«ایییش این فرشته واقعا ناامید کنندهست.»
ایلهان خود را از دست و پاهای لیرا که دور سینه و پای او حلقه شده بود، رها کرد و فرشتهی شرمآور را که در خواب به او چسبیده بود به پشت غلتاند.
انگار از وقتی به او چسبیده بود سالها گذشته بود، چون عطر او در بدنش باقی ماند. تمام تلاشش را کرد تا چهره سرخش را آر...
کتابهای تصادفی



