فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

همه به غیر من بازگشته هستن

قسمت: 193

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل ۱۹۲

کانگ ‌میرا به خود آمد، در مقابل مقیاس زیاد جادوی مورد نیازشان آهی کشید و با دست به گونه‌های خود کوبید. برای ناامیدی خیلی زود بود. تا زمانی که برای بازگشت به زمین امید داشتند، نمی‌توانست بیکار بماند.

یومیر به او خیره شده بود. کانگ ‌میرا به یاد آورد که وقتی هیولاها او را به سمت دروازه می‌بردند یومیر به او چنگ زد و با نگرانی به دنبالش آمد. با وجود اینکه معلوم نبود می‌توانستند برگردند یا نه.

حالا که فکر می‌کرد، اگر یومیر نبود، متوجه نمی‌شد که آن‌ها قصد ربودن نایونا را داشتند و بعد از ورود به دروازه شکست می‌خورد. احتمالاً به همین دلیل بود که نایونا نیز از او بیزار بود.

«میر، ممنون.»

«آره.»

یومیر سری تکون داد. بعد با بی‌حوصلگی لبخند زد. با وجود اینکه وضعیت فعلی کاملاً جدی بود، کانگ میرا در نهایت همراه با او لبخند زد. چقدر خوب می‌شد اگر برادر کوچکی مثل او داشت.

با دلی روشن دهانش را باز کرد:

«میر، ما می‌تونیم برگردیم، درسته؟»

«آره!»

یومیر با اطمینان سری تکون داد و اینو گفت. کانگ میرا در طول عمرش هرگز این کلمات را فراموش نخواهد کرد.

«در مقایسه با کاری که بابام انجام داد خیلی راحت‌تره! پس ما می‌تونیم انجامش بدیم!»

و بدین ترتیب، یک مهمانی متشکل از: دو انسان، چهار گرگ، یک اژدها و یک فرشته، شکار جهانی را آغاز کردند.

نیمه اول سال بسیار سخت بود. از آنجایی که پنهان‌کاری یومیر هنوز کامل نشده بود، گاهی هیولاها آن‌ها را پیدا می‌کردند و در آن موقعیت، مجبور بودند ناامیدانه آن هیولاها را تمیز کنند و هر چه زودتر مکان را ترک کنند. در نیمه اول سال این موضوع بارها تکرار شد.

از آنجایی که تمام دنیا دشمن آن‌ها بودند، جایی وجود نداشت که بتوانند در آن راحت باشند.

با این حال، کسی شکایت نکرد. همه افراد غیر از یومیر برای رشد کردن جهنم خاص خودشان را تجربه کرده بودند، و از آنجایی که یومیر از بدو تولد مهارت استراحت را داشت، وضعیت او در بین همه بهتر بود.

نبرد بی‌پایان ادامه یافت. خوشبختانه، تقسیم کار میانشان بسیار متعادل بود و می‌توانستند هم در برابر گروه کوچکی از نخبگان و هم در برابر تعداد زیادی از هیولاها پیروز شوند.

فیریا با کلاس دزدی وظیفه دیده بانی را بر عهده داشت و چهار گرگ با فلیمر که رده چهارم بود و میرای که سپر و شمشیر بزرگ به دست داشت، همراه با جیرل جلوی هیولاها را می‌گرفتند و پیت که کمان را در اختیار داشت میدان نبرد را کنترل می‌کرد.

وقتی کانگ ‌میرا با جادوی قوی که زمان زیادی طول می‌کشید تا تکمیل شود میدان نبرد را پاک می‌کرد، بقیه از او محافظت می‌کردند و نایونا به عنوان کشیش به همه قدرت می‌داد.

خوش‌شانسی بود بود که از انجمن کانگ ‌میرا یک کیف گسترش فضایی آورده بودند. داخل آن پر از معجون مانا بود که میرا از مذاکره و ت...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب همه به غیر من بازگشته هستن را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی