همه به غیر من بازگشته هستن
قسمت: 191
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۱۹۰
فلِمیر که رده چهارم بود روبروی هزار گرگ نخبه ایستاده بود، الفها تجهیزاتی که رده افسانههای بودند را به تن داشتند و میر، علیرغم اینکه رده دوم بود، نابغه در سحر و جادو و پنهانکاری، همگی کمک بزرگی کردند، اما مهمتر از همه، سلاحهای نصبی که ایلهان از طریق ارتا به کانگ میرا داده بود، همه خوش درخشیدند.
اتحاد خط مقدم با محوریت انجمن خدای صاعقه، با هماهنگ کردن حرکات خود، جریان نبرد را رهبری میکردند، در حالی که هیولاهای رده سومی که از دنیای رها شده سرازیر شده بودند، یکی پس از دیگری محو میشدند و روحیه انسانها طرف حداکثر را شکست. آنها تقریباً بدون هیچ تلفاتی پیروز میدان شدند.
طولی نکشید که نیروهای هیولا دیوانهتر از قبل شدند. احتمالاً به این دلیل بود که در میان فرشتگان این طرف یک خائن بود که اوضاع را به طرف مقابل میگفت. قویترین هیولاهای آن دنیا جمع شدند و از دروازه عبور کردند.
انسانها اول به دلیل افزایش ناگهانی نیروهای هیولا دچار وحشت شدند، اما همچنان با آرامش مقاومت کردند. در این مرحله، سلاحهای سبک نصبی ایلهان قدرت واقعی خود را نشان دادند. تمامی سلاحها اعم از بالیستاها و نیزهها دارای عملکرد خود تخریبی اضطراری بودند!
[ایلهان، چرا وقتی موقعیت اضطراری پیش میاد همه چیزو منفجر میکنی؟] (لیرا)
«لایوتینو، ادامه بده.»
همه جا انفجار بود و هیولاها دسته جمعی نابود میشدند! آریسیا گروهی از گرگها را به عنوان نیزهدارها در نظر گرفت و هر وقت که هیولاها ضعیفتر به نظر میرسیدند حمله میکردند. این فقط برای آریسیا امکان پذیر بود که کنترل کامل گرگها را در دست داشته باشد.
از آنجایی انسانها میدانستند آنها زیردستان ایلهان هستند و با آنها همکاری کردند، توانستند به نوعی در برابر موجی بیش از ۵۰ هزار هیولای رده سوم به تنهایی مقاومت کنند.
«در مقابل ۵۰ هزار هیولا رده سوم ایستادن؟ انسانها خیلی سریع بزرگ شدن.»
«اگه کنترل قدرتهای آریسیا-نیم و فلِمیر نبود، شکست میخوردن. اوه، سلاحهای ایلهان-نیم هم حساب میشن.»
اما بازهم درست بود که نیروهای انسانی خیلی سریع رشد کرده بودند. ایلهان تاثیر خود و ونگارد را دوباره روی زمین احساس کرد. گرگ آه کشید.
«همون موقع یومیر-نیم جادو کرد.»
«ها؟ چرا میر اینجا ظاهر شد؟»
«موج عظیم هیولاها برای از بین بردن انسانها نبود، برای ایجاد آشوب بود. کاری که توی اون هرج و مرج میخواستن بکنن این بود که نایونا رو بدزدن.»
یک هیولای رده چهارم که در پنهانکاری به شدت آموزش دیده بود، سعی کرد نایونا را بدزدد. اما یومیر موفق شد پنهانکاری را ببیند، برای اینکه جلوی او را بگیرد جادو کرد و وقتی هیولا ظاهر شد، کانگ میرا که در آن نزدیکی مشغول جنگیدن بود، فوراً متوجه حضورش شد و به سمتش حمله کرد.
مشکل از اینجا شروع شد.
رده چهارم بهخاطر یومیر نتوانست نایونا رو بدزدد. اما در آن لحظه، نایونا و کانگ میرا توسط هیولاها محاصره شده بودند. آنها در نهایت به دروازه سقوط کردند.
<...کتابهای تصادفی

