همه به غیر من بازگشته هستن
قسمت: 182
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۱۸۱
«هپ!»
شوالیه طوری جلو رفت که انگار از امپراتور محافظت میکرد. درحالی که ایلهان حتی نیم نگاهی به امپراتور بیپا نکرد و رو به شوالیه نیزهاش را حرکت داد.
نیزهی ایلهان که در طول یک هزار سال تمرین داده شده بود و مشت شوالیه که صدها سال نبرد را پشت سر گذاشته بود، به هم برخورد کردند!
بوم!
برخورد نیزه ایلهان و مشت حریف، صدای بوم مانندی در زیر زمین ایجاد کرد.
اولین کسی که در آن درگیری وحشیانه عقب نشینی کرد، ایلهان بود.
«کوهک!»
[کرواآآر!]
ایلهان باورش نمیشد. حمله حریف، مانای زیادی نداشت و تک دست هم بود! اما حتی در آن حالت نتوانست آن را تحمل کند؟ ذهنش به سمت ایدهی بهتری سر خورد.
- باید جدی بشم. مهم نیست که چقدر ضعیفه، اون هنوزم یه رده چهارمه و اگه موجودات بالاتری که قبلاً ملاقات کردم حساب نکنم، بین افرادی که تا حالا دیدم، بالاترین سطح رو داره. بیشتر از صد سطح تفاوت وجود داره و اون یه هنر رزمی پیشرفته هم بلده. علاوه بر این، اون اولین کسیه که تا حالا توی حالت پنهانکاری، منو دیده.
چشمهای ایل هان عوض شد. طرز ایستادنش دقیق تر شد و نیزهاش را با زاویه عجیبی پیچاند و قلب حریف را نشانه گرفت. او با هماهنگ کردن تنفس و مانا، همه چیز را روی نوک نیزه متمرکز کرد.
اگرچه به لیرا گفت که به خاطر زره، حالش خوب است و هر زمان که بخواهد، میتواند فرار کند، اما این فقط برای آرام کردن او بود.
اگر نتواند این مرد را در اینجا بکشد، او ممکن است با استفاده از روشهای عجیب و غریب، بهبود یابد و دوباره به زمین حمله کند، بنابراین هیچ راهی وجود نداشت که بتواند یک عنصر بالقوه خطرناک را پشت سر بگذارد!
«تو......! تو فقط یه رتبه سومی، اما چطور؟»
مثل همیشه دشمن، غافلگیر شد. گویا متوجه شده بود که ایلهان یک بمب افکن ساده نیست، بلکه یک نیزهدار آموزش دیده است. ایلهان لبخندی زد و دوباره به جلو حرکت کرد.
«سعی کن دوباره جلوشو بگیری!»
«من یک میلیون بار جلوشو میگیرم!»
«چرند نگو.»
یک درگیری دیگر. سعی کرد به حرکات دست یا شانهاش حرکت تقلبی اضافه کند، اما در مقابل حریفی که یک هنر رزمی پیشرفته را یاد گرفته بود، چندان مؤثر نبود. در درگیری دوم نیز، ایلهان عقب نشینی کرد.<...
کتابهای تصادفی

