همه به غیر من بازگشته هستن
قسمت: 104
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۱۰۳: تو، من، غریبهها - ۲۳
[این اولین باریه که این همه قلب اژدها رو یکجا میبینم. خب، وقتی رده چهارم بودم اونقدر زیاد با اژدهایان ملاقات نمیکردم.]
در واقع، قبل از اینکه او یک فرشته شود، شکار یک اژدها نیز برایش کار آسانی نبود. او یک جادوگر بود و قدرت حمله بالا اما دفاع ضعیفی داشت و مجبور بود خواندن وردهای طولانی را تحمل کند.
با توجه به آن، ایلهان را میتوان فرد شگفتانگیزی دانست. اگرچه درست بود که تحت حمایت تجهیزات ترسناک و مهارت معروفی به نام پشتیبانی فرشته قرار داشت، اما با توجه به سرعت رشد فعلیاش، مدت زیادی طول نخواهد نکشید تا از قدرت ارتا در زمانی که موجودی پایینتر بود، پیشی بگیرد.
موجوداتی که به واسطه تماس با اسناد آکاشیک پتانسیل رشد بینهایت را به دست میآوردند بیشتر از دانههای ماسه در ساحل بودند، اما به ندرت این افراد به قلمرو وجود برتر میرسیدند. به این ترتیب، هر چقدر هم که یک قهرمان بزرگ باشد، دشوار بود که بگوییم آیا آن شخص به موجودی بالاتر تبدیل خواهد شد یا خیر.
ایلهان چطور؟ آیا به آسانی تبدیل به وجودی برتر تبدیل نخواهد شد؟
از آنجایی که میدانست حتی اگر صاعقهای درست کنارش برخورد کند، ایلهان به خاطر متمرکز بودن روی کارش متوجه نمیشود، ارتا در حالی که به او نگاه میکرد پرسید:
[اگه واقعاً امکان رسیدن به وجودی بالاتر رو به دست بیاری... سراغمون میای؟]
ایلهان درحالی که مدام چکش میزد، صدای او را نشنید.
زمان گذشت
با استفاده از استخوانهای اژدها و چرم ۳۰۰۰ سپر جدید ساخت.
همه آنها حداقل دارای رتبه منحصر به فرد بودند و خوشبختانه ۵ تا از آنها به درجه افسانهای تبدیل شدند و قدرت دفاعی بینظیری نسبت به سایرین بدست آوردند.
اگر همه آنها منحصر به فرد بودند، اینقدر به آن فکر نمیکرد، اما حالا که ۵ رتبه افسانهای به دست آورد، ایلهان با خود در کشمکش بود.
«خوب میشد اگر درجه افسانهای رو گروه بندی میکردم و یک طرف میذاشتم.»
[حتی ...
کتابهای تصادفی

