همه به غیر من بازگشته هستن
قسمت: 95
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۹۴: تو، من، غریبهها - ۱۴
پرتاب نیزه غیرقابل مهار یک هنر رزمی منحصر به فرد و یک هنر سطح بالاتر بود، بنابراین قدرتی اساساً قوی داشت، اما هنوز با مهارتهایی که در یک ضربه قدرت مخرب عظیمی را به ارمغان میآوردند، فاصله داشت.
با پنهان کردن یک حمله در مسیرهای متعدد، آسیب غیر منتظرهای را به دشمن وارد میکرد. البته همه چیز با یادگیری مهارت تمام نمیشد و نیاز به آموزش فشرده و استفاده از عقل در هنگام نبرد با دشمن داشت!
«اینو که داره میاد ندیدی!»
[کواااااک!]
همچنین، اگر به خوبی از آن استفاده میکرد، این یک حمله روانی باشکوه بود که میتوانست دشمنان را در طول نبرد دیوانه کند.
[می کشمت!]
جراحت اژدها تقریباً کشنده بود، به حدی که پس از ضربه خوردن با نیزهای که قابل دیدن نبود مغزش آشکار شد، در حین عقب نشینی با عجله بال های خود را تکان داد و ساختارهای جادویی بزرگی را برپا کرد.
[فکر کردم همه حملاتت رو مسدود کردم! ایک! من دیگه وقت ندارم باهات بازی کنم! بمیر!]
با این حال، چیزی که پرتاب نیزه غیرقابل مهار را وحشتناکتر میکرد این بود که در کنار مهارت پنهان کاریاش بی نقص بود.
اژدها جادوی خود را به سمتی که ایلهان را «احساس» کرده بود، روانه کرد، اما متوجه نشد که ایلهان از بالا ظاهر شده و به سر او حمله میکند!
«یه کجا حمله میکنی؟ اون یه توهم بود!»
[ضربه کاری!]
[کوااااااا! ولی من هنوز حمله نکردم!]
حملات نامرئی و غیرقابل مهار قبلاً بسیار ترسناک بودند، اما در کنار همه چیز، ممکن است مهاجم هم گاهی اوقات ناپدید شود.
مهم نیست که روی کدام یک تمرکز میکرد، حتی اگر کنترل یکی از آنها را در لحظه از دست میداد، جریان نبرد را میباخت، بنابراین میتوان گفت ترکیب پرتاب نیزه غیرقابل مهار و پنهان کاری یک معجزه بود.
[کر، کرررر!]
با تمرکز بر نیزه، مهاجم را گم میکرد و با تمرکز بر مهاجم، از پشت ضربه میخورد. هیچ کس نمیتواند احساسات این اژدها را درک کند.
و آنهایی که میتوانستند، همه مرده بودند. مثل الان.
[شما ۴۰۵,۱۸۳,۰۳۹ امتیاز تجربه کسب کردید.]
[مهارت پرتاب نیزه غیرقابل مهار به سطح ۱۱ تبدیل شد.]
[مهارت، قدرت ابرانسانی، به سطح ۴۰ رسید. مدت زمان مهارت افزایش مییابد.]
ایلهان نیزه خود را عقب کشید و قبل از نفس کشیدن فرود آمد. پشت سرش، جسد بی جان اژدها با صدای بلندی از هوا به زمین افتاد.
دو روز از وقتی ایلهان تسلط بر نیزه خود را تکامل داد میگذشت...
کتابهای تصادفی


