همه به غیر من بازگشته هستن
قسمت: 84
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۸۳: تو، من، غریبهها - ۲
منظرهی داخل سیاهچال تفاوت چندانی با قبل نداشت. دشتهای بیپایانِ مملو از ویرانی... فقط رنگ آسمان عوض شده بود. رنگی تیره سیاهچال را در برگرفته بود، گویی هرلحظه ممکن است فرو بریزد.
[همگامسازی داره افزایش پیدا میکنه. حتی اگر دومین دگرگونی عظیم بهاین زودیها نرسه، ممکنه اژدهاها به سطح سیاهچال بیان.]
«پس چطوری به ساختارجادویی برم؟»
[رِتا درست میگه. اینجا هنوز هم سطحِ روی سیاهچاله. باید اول به منطقهی اصلی بری، حداقل به جایی که قبلا جنگیدیم.]
«خوب، پس بیایین عجله کنیم.»
ایلهان بلافاصله یک کیسهی تشویقی که در آن خونجوش بود بیرون آورد و درب آن را برداشت و سرِ بسته را گاز گرفت. انگار که دارد نوعی بستنی[1] میخورد، اما از آنجاییکه خونجوش درواقع سمی قوی بود، موادی که بسته از آن ساخته شده بود، معمولی نبودند.
«فو......هاا!»
بعد از نوشیدن خونجوش، ایلهان باسرعت شروع به دویدن کرد. سرعت او حتی با در نظر گرفتن افزایش آمارش بهخاطر جوایز ماموریت آسمانی، بسیار سریع بود و دلیل آن مانا بود.
مانا برهمهی پدیدهها و اعمال تأثیر میگذاشت و سادهترین راه استفاده از آن مهارت بود.
مهارتهایی وجود داشتند که فقط با استفاده از مانا فعال میشدند و تعدادی هم بودند که نیازی به آن نداشتند، اما بههرحال اگر مانا گنجانده شود، قدرت بیشتر میشود.
قدرتِ ابرانسانی و جهش دو مهارتی هستند که در این دسته قرار میگیرند و بهلطف ذخایر زیاد مانا و خودکار بودن مهارت مهر و موم، ایلهان میتواند از تمام مانای خود برای قدرت ابرانسانی و جهش استفاده کند.
(پ.ن: منظورش اینه که مجبور نیست از مانا برای پنهان کردن خودش استفاده کنه چون یه مهارت خودکاره)
او گزینهی افزایش سرعت بازیابی مانا را در دستبند s فعال کرد.
[قدرت مانا به قدرت ابرانسانی افزوده میشود. اثربخشیِ مهارت ۲۰٪ افزایش مییابد]
به بیان دقیقتر، فقط این نبود، او درحالحاضر علاوه بر دستبند، یک گوشواره، یک انگشتر و یک گردنبند نیز داشت.
[گوشواره مبارزه زبردست پایتون سیاه]
[رتبه – منحصر به فرد]
[ویژگیها -
افزایش ۱۰ درصدی سرعت بازیابی مانا.
احتمال ثابت برای ترساندن حریف هنگام حمله در فاصله نزدیک.]
[محدودیتهای کاربر-خالق، ایلهان]
[ماندگاری ...
کتابهای تصادفی


