همه به غیر من بازگشته هستن
قسمت: 82
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل هشتاد و یکم:من،خیلی،حالا(هفت)
بعد از فاجعه ای که ژاپن را از مرز های نابودی برده بود سه چیز تبدیل به داغ ترین موضوعات جهان شده بود.
اولین موضوع انجمن هایی بودن که با وجود اینکه ازین کشور نبودن به دادشون رسیدن، دولت ژاپن ازین انجمن ها تحت پوشش رسانه ها تقدیر و تشکر کرد.
سه تا انجمن بودن که تو مرکز توجهات بودن،انجمن خدای صاعقه از کره، ماجیا از ایتالیا و در نهایت شوالیه های آهنین از انگلستان.
گرچه لزوما قوی ترین انجمن های میدان نبودن اما بهترین عملکرد رو از خودشون به نمایش گذاشتن. افراد بیشماری خواهان عضویت در این انجمن ها شده بودن، انگار بقیه انجمن ها به خاطر هیچی دمار از روزگارشون دراومده بود.
زمین داشت به سمت آینده ای پیش بینی نشده میرفت، مهم ترین چیز در حال حاضر قدرت بود و همه فکر میکردن یه روز اداره ی دنیا به دست قوی ترین انجمن ها میوفته.
دومین موضوع، برند ونگارد بود، اونها از اولم به اندازهی کافی مشهور بودن اما بعد از اینکه اعلام کردن که تجهیزات رده بالا رو فقط به انجمن هایی میفروشن که به کمک ژاپن اومدن شهرتشون سر به فلک گذاشته بود.
خیلی از مردم فکر میکردن دلیل اینکه ونگارد سلاح های استاندارد شون رو با قیمت پایین فروختن برنامه ریزی برای چنین روزی بود، بسیاری از کاربران نیرو هم دادشان ازین بی عدالتی به هوا رفته بود و میگفتن اگه مجبور نبودن برای محافظت از کشور خودشون بمونن حتما به ژاپن میرفتن، هرچند یو ایل هان توجهی به این قشر نداشت.
رسانه های بیشماری شب و روز از این برند گزارش میگرفتن و هجوم مشتری ها به کالا های استاندارد باعث شده بود کیف ذخیره ای ایل هان هر روز سبک تر از قبل بشه.
در بین اونها کسانی هم بودن که از بودن ونگارد تو کره ناراضی بودن و به نظرشون این برند باید زیر نظر کشور های قدرتمندی مثل چین و ایالات متحده اداره بشه.
بیشتر مردم با حیرت به این انسان هایی که به نظر به جای مغز تو کله شون گچ داشتن نگاه میکردن، البته برخی از این مردم که از ونگارد وحشت داشتن یا دلشون میخواست که اونو زیر سلطه ی خودشون بگیرن رو به فکر واداشت، هرچند ایل هان این قشر از ملتم نادیده گرفت.
و سومین موضوع، سوسانو بود.
«واویلا، با این رویه واقعا یه خدا میشم»
«قدرتی که از خودت بهشون نشون دادی وحشتناک بوده، هرچند بیشتر بخاطر غرورشونه که نمیخوان الهی بودن سوسانو رو تکذیب کنن»
این موضوع اول از اس ان اس شروع شد و بعد سوسانو، تلوزیون و روز نامه ها رو هم غرق کرد.
برخی میگفتن سوسانو واقعا خدایی بوده که برای نجات ژاپن نازل شده، برخی از اخبار جدید و شایعات هم همین رو میگفتن، برخی هم میگفتن سوسانو یک انسان با توانایی های منحصربفرده، بیشتر اینها انجمن های فرستاده شده به ژاپن و بخشی از دولت ژاپن بودن.
بسیاری هم بودن که از دست سوسانو بخاطر اینکه بدون هیچ حرفی جسد اروچی رو برده بود عصبانی بودن، به نظرشون باید اون جسد به طور مساوی بین همه تقسیم میشد، هرچند وقتی به شمشیر امه مو تسورورگی که اونم سوسانو با خودش برده بود فکر میکردن اشکشون درمیومد.
به نظر ایل هان که اینها شعور و قدر شناسی شون رو تو بقیه دنیا ها جا گذاشته بودن.
البته دو گروه هم بودن که طمعی نسبت به بدن اروچی نداشتن، یکی کسایی که تنها در مورد هویت سوسانو کنجکاو بودن و بقیه هم کسایی بودن که فقط میخواستن اونو وارد انجمنشون کنن و به هیچ بدن و شمشیری اهمیت نمیدادن.
خیلی ها سانگ دائه بولت و شوالیه سیاه لا رو به سوسانو ربط میدادن و فکر میکردن اینها در واقع یکنفرن، در بین اونها گروهی که سوسانو رو همون شوالیه سیاه لا میدونست بیشترین محبوبیت رو داشتن، این مایه افتخار امریکایی ها بود که قویترین فرد دنیا یکی از اونها باشه.
تقریبا همه میخواستن از هویت سوسانو سر در بیارن و عده ای و انجمن هایی بودن که به فراتر ازین ها فکر میکردن و میخواستن صاحب اون بشن، چون واضح بود هرکسی اون رو در کنارش داشت قویترین بود.
البته مشکلی که وجود داشت این بود که سوسانو قویترین بود، تمام دولت ها و انجمن ها، مثل پشه هایی بودن که به دور شیری میچرخیدن و آزارش میدادن.
«بیخیالش بیا بیرون»
[تیچ]
ارائه، اینترنت رو خاموش کرد و ایل هان هم تو آینه ی دفترش نگاهی به ظاهرش انداخت، لباس های شیکی به تن کرده بود هرچند به نظرش ظاهرش به خوبی اونها نبود.
«خوبه، بزارید بیان تو»
ایل هان همه چیز دفترش رو خالی کرده بود و فقط تعداد زیادی صندلی برا...
کتابهای تصادفی
