فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

همه به غیر من بازگشته هستن

قسمت: 37

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل ۳۶

طغیان (۴)

[ضربه‌ی کاری!]

{کیااااااااک!}

تیرهای استخونی از جمجمه‌ی رهبر خزنده‌ی آتشین رد شدن و به زمین فرو رفتن. انقدر پر قدرت بودن که زمین سوراخ شد.

{کیاااااک، کیااااااک.}

{باید رئیس رو نجات بدیم.}

«مراقب باش!»

«یونا برام سپر بگیر!»

«باجه!»

نگهبانا سریع جلوشون رو گرفتن و بقیه هم به خودشون اومدن و حرکت کردن. نا یونا سپر درست کرد و سپرهایی به شکل ستاره جلوی سلاح‌ها رو گرفتن.

دوتا نگهبان به یو ایل‌هان رسیدن. همون موقع، یو ایل‌هان، پایل‌بانکر رو پر کرده بود و شمشیر بزرگش رو درآورد. یه جوری وسط هوا و زمین تمام تیرها رو میزد انگار که داشت از مانا استفاده میکرد.

[شمشیر بزرگ سیاه]

[رتبه: منحصر به فرد]

[قدرت حمله: ۲۳۰۰]

[خصوصیات: ۵۰٪ افزایش در وزن، ۲۰٪ افزایش در قدرت شمشیرزن]

[مقاومت: ۲۱۰۰/۲۱۰۰]

تیغه‌ی این شمشیر یه خرده از نیزه‌ی سیاه خدای مرگ کندتر و قدرت حملش هم کمتر بود ولی چون هم سنگین بود و هم قدرت شمشیرزن رو افزایش میداد، برای استفاده‌های بدون برنامه‌ریزی مناسب بود!

همین که یو ایل‌هان این شمشیر رو از بدن خزنده بیرون کشید، بدن خزنده بیشتر به زمین فرو رفت و بعدش توی هوا چرخوندش!

«هیییی!»

[این صداهای عجیب چیه در میاری؟]

[مهارت شمشیرزنی در سطح ماکسیموم فعال شد. اگر شرایط تکامل مهارت را دارید، آن را ارتقاء دهید.]

نیزه و شمشیرهای نگهبان‌ها با یه حرکت شمشیر یو ایل‌هان به دور دست‌ترین نقطه پرتاب شدن. یو ایل‌هان با قدرتی که داشت این دوتا هیولا رو شگفت زده کرد! اما چون پایل‌بانکر رو هم دیده بودن زیاد براشون چیز مهمی نبود.

{سابقه‌ی... انسان... قوی...!}

رهبر خزنده‌ها که زیر پای یو ایل‌هان بود این چرت و پرت رو گفت. انگار میخواست خودش رو آزاد کنه. یو ایل‌هان یه لبخند کوچیکی زد و یه گلوله‌ی استخونی به سر خزنده زد.

[ضربه‌ی کاری!]

[کیااااا!]

خزنده یه خرده بعد از شلیک کرد. خزنده‌های نگهبان بعد از دیدن درد رهبرشون به یو ایل‌هان حمله کردن ولی یو ایل‌هان با یه ضربه‌ی شمشیر پرتشون کرد عقب و بهشون شلیک کرد.

سر رهبر خزنده‌ها شروع به لرزیدن کرد و خون پاشید بیرون و آتیش همه جا رو گرفت. حتی ساختمون‌های اطراف هم منفجر شدن و چون یو ایل‌هان یه زره اسطوره‌ای به تن داشت هیچیش نشد.

حتی اگرم زره قدرتی نداشت، تنها خودش از بین میرفت و یو ایل‌هان هیچیش نمیشد.

این زره قدرت دفاعیش عالی بود.

«سپر داشت؟»

«نا یونا براش سپر گرفته بودی؟»

«سپر گرفتی براش؟»

حتی آدماییم که با خزنده‌های نگهبان مقابله میکردن هم باورشون نمیشد که فقط با یه زره محکم یو ایل‌هان بتونه سالم بمونه.

ولی واقعیت همیشه خلاف انتظاره.

«هع!»

یو ایل‌هان شمشیرش رو چرخوند. همه فکر کردن میخواد خزنده‌های نگهبان رو عقب بفرسته ولی در واقع کلاه‌خودشون رو خورد کرد. زرهشون رو از بین برد و با یه ضربه‌ی شمشیر که مثل موج آب حرکت میکرد، صورتشون رو داغون کرد.

خون و استخون خرد شده همه جا پخش شد. یو ایل‌هان شمشیر رو چرخوند و به نگهبان دوم زد.

[شما ۶۶۰۸۳۹ تجربه به دست آوردید.]

[شما سوابق خزنده‌ی آتشین بزرگ در سطح ۷۵ را به دست آوردید.]

نگهبان دوم به اول خورد و هر دو چند ده متر به عقب پرت شدن و به خرابه‌های یه ساختمون برخورد کردن. یو ایل‌هان برای یه لحظه حواسش از رهبر گروه پرت شد.

و خزنده‌ی آتشین هم که دنبال همین فرصت بود و دیگه داشت میمرد که داد زد.

{کیاااااااگااااااا!}

«داره چه کوفتی بهشون میگ... واااااای»

ناگهان زمین شروع به لرزه کرد. لوله‌ها و سیم‌هایی که توی زمین بودن اومدن بیرون و تمام ساختمون‌های اطراف فرو ریختن. همون موقع، زیر پای یو ایل‌هان که خزنده‌ی آتشین هم بود، منفجر شد!

[یو ایل‌هان، همون کار دفه قبل رو میخواد انجام بده! بقیه‌ی آدما در خطرن!]

«میدونم!»

یو ایل‌هان کوتاه جواب داد و شمشیرش رو بلند کرد.

{ب...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب همه به غیر من بازگشته هستن را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی