فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

همه به غیر من بازگشته هستن

قسمت: 35

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل ۳۴

طغیان (۲)

[طغیان وضعیت ویژه‌ایه. در طغیان هیولاهای جهش یافته هستند که اصیل نیستند و از هیولاهای اصیل خیلی قوی‌تر هستند. انرژی تله‌های مرگ رو جذب می‌کنن و با تغییر محیط آسیب زیادی به افراد ایجاد می‌کنن.]

«مطمئنی طغیانه؟»

[آره.]

ارتا سرش رو برگردوند و به بیرون نگاه کرد. وسط شهر، یه صخره‌ی گنده درست شده بود.

[تنها چیزی که توانایی تغییر محیط داره، طغیانه.]

«پس هیولاها توی یه محیط ایزوله مثل سیاه‌چال گیر میوفتن ولی بعدش در طغیان تبدیل به هیولاهایی میشن که می‌تونن محیط بیرون رو مثل سیاه‌چال کنن؟»

[درسته.]

آدمای توی فرودگاه با عجله راه می‌رفتن. آدمایی که توانایی استفاده از مانا نداشتن نمی‌دونستن چی کار کنن و ارتش و پلیس به طرف پناهگاه بردنشون. افرادیم که می‌تونستن از مانا استفاده کنن، گروه تشکیل دادن تا آماده‌ی مبارزه شن.

از بیرون هم صدای آلارم و آژیر هشدار و هلیکوپتر میومد تا مردم رو نسبت به وضعیت هوشیار کنن.

حالا دیگه باید مراقب باشن که جون افراد به خطر نیوفته به خاطر هیولاها.

یو ایل‌هان به طرف خروجی دوید و ارتا ادامه داد:

[تله‌ی مرگ بعد از پر شدن سیاه‌چال فعال نمی‌شه دیگه. طغیان هم معمولاً اتفاق میوفته چون دنیا تازه تکامل پیدا کرده و سیاه‌چال‌ها هم تازه ایجاد شدن. البته جادو و از بین رفتن سیاه‌چال هم تأثیر داره ولی احتمالاً اتفاق الان ربطی به این دو نداره. مشکل اینه که...]

«مشکل اینه که؟»

[هیولاهایی که در طغیان ایجاد می‌شن می‌تونن با تأثیر بر سیاه‌چال نزدیک به خودشون یه طغیان دیگه درست کنن. یعنی اگه از بین نبریمشون بازم طغیان درست می‌شه.]

یو ایل‌هان با خودش گفت وای نه بسه دیگه که با شنیدن حرف ارتا بازم یه پیش‌بینی کرد که حتماً امروز قراره یه هیولا از دستشون در بره و یه طغیان به خاطر همون هیولا درست می‌شه و جمع کردن این ماجرا به عهده‌ی یو ایل‌هانه!

این چه کوفتیه؟ چرا یو ایل‌هان باید همش زجر بکشه؟! همین جوریش به خاطر این که نمی‌تونست بره یه دنیای دیگه ناراحت بود، اینم اضافه شد!

«وای دنیا عجب عندونیه.»

یو ایل‌هان با درست کردن این تله‌های مرگ زجر کشید و حالا طغیان شده؟ از همه طرف داره تو زندگی مشت و لگد می‌خوره!

بعدشم، درست زمانی که یو ایل‌هان اومد لس‌آنجلس این اتفاق باید میوفتاد؟ نیومده بود که بره قمار کنه یا بره بگرده! اومده بود که فقط پرواز عوض کنه! و همون زمان طغیان شد؟ و اگه یه هیولا فرار کنه باز طغیان می‌شه؟ از بس همه چیز خر تو خر بود عصبانی شد!

تنها یک راه برای خالی کردن عصبانیت یو ایل‌هان بود.

«یه مأموریت بم بده. یه مأموریت که پاداش زیادی داشته باشه. جدی میگم!»

[ب...باشه!]

ارتا که دید یو ایل‌هان عصبانیه به حرفش گوش داد.

[معمولاً وقتی طغیان می‌شه، بهشتیا وارد عمل می‌شن و به کسایی که می‌تونن طغیان رو متوقف کنن مأموریت و پاداش میدن.]

«پاداشا چین؟»

[امتیاز وضعیت. براساس دستاوردها ممکنه مهارت هم بگیری. البته به پای مهارت مقاومت به سم نمی‌رسه.]

«خوبه، بدش.»

همون موقع که یو ایل‌هان مأموریت رو قبول کرد، یکی از خروجی‌های فرودگاه منفجر شد. همون جا یه خزنده شکلی بود که روی دو پا راه م...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب همه به غیر من بازگشته هستن را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی