تولد دوباره یک سوپراستار
قسمت: 43
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل43 – بیرون آمدن از کمد
این دو نفر از فرصت کنفرانس مطبوعاتی شخصی که کیوکیان فراهم کرده بود، استفاده کرده و از کمد بیرون آمدند.
در آن زمان، اینترنت هنوز پر از شایعات در مورد سوکوان و 3 مرد عکسهای او بود. این امر توجه و آتش بسیاری را به خود جلب کرد، بنابراین نظرات در مورد بیرون آمدن آنها نزدیک یا به آن اندازه که میتوانست، دیوانه کننده نبود.
البته اجتناب از حملات و قضاوت بطور کامل غیرممکن بود. قطعا انگشت اتهام را به سوی آنها نشانه میرفتند که میگفتند فرزندی وجود ندارد، و چون کیوشیائوهای 5 ساله نیز بین آنها درگیر بود، والدین محافظهکار زیادی وجود داشتند که نظرات بسیار محکمی داشتند.
اکثریت آنها کیوکیان و بایلانگ را متهم میکردند که محیط و الگوی بدی را برای رشد کیوشیائوهای فراهم کردهاند. همچنین بیرون آمدن آنها از کمد به این معنا بود که کیوشیائوهای باید مورد اشاره و قضاوت قرار گرفتن را تحمل کند که به شدت غیرمسئولانه بود. این موضوع بلافاصله پس از شروع نشست خبری توسط خبرنگاری با لحن تند و اتهامی مطرح شد: «آقای کیو، فکر نمیکنید نسبت به پسرتان بیمسئولیت هستید؟»
کیوکیان ابرویش را بالا انداخت و پرسید: «آیا میتوان پسر قاتل رو هم مجرم دونست؟»
خبرنگاری که این سئوال را پرسید، مکث کرد. او به شیوهای محافظهکارانه گفت: «تا زمانی که هیچ ارتباطی با جنایت نداشته باشد، نه.»
کیوکیان شانه بالا انداخت و گفت: «پس اگه مردم به پسر قاتل اشاره کنند و خیره بشند، تقصیر کیه؟»
روزنامهنگار نمیخواست باخت را بپذیرد: «عدم تمایل به فرزند آوری احتمالا نابهنجاری نیست؟»
کیوکیان با چهرهای پر از تحقیر گفت: «اگه این طور باشه، چی میشه؟ ژنتیک فرد قابل کنترل نیست، شما میخواید چی بگید؟»
صورت خبرنگار قرمز شد: «با این حال، آقای کیو لطفا توضیح بدید که چرا یه زن رو فریب دادید تا براتون زایمان کنه!»
وقتی کیوکیان این را شنید، ناگهان خندید: «بد نیست، اگه میخوای جوابت رو بدم، باید سئوالت رو با مدرک ارائه بدی. اگه هیچ مدرکی نداری، پس ...»
کیوکیان جملهاش را تمام نکرد. ناگهان همه متوجه شدند که اگرچه در این کنفرانس مطبوعاتی ظاهرا میتوانند هر چیزی میخواهند، بپرسند و حتی به صورت زنده پخش میشد، اما اینکه بعد از آن "چیزی" برایشان اتفاق بیفتد یا نه، تضمین شده نبود. بنابراین تمام سئوالات مانند ضربه زدن به پنبه بود، نه دردناک بود و نه آسیبی میزد. این طور نبود که هیچ کس رسانهها را تهدید نکرده باشد، برای انجام چنین کار وقیحانهای، کیوکیان یکی از معدود افراد برتر بود.
بهرحال مهم نبود چه اتفاقی میافتد، زمانی که مسائل سوکوان از بین رفت، بایلانگ و کیوکیان به عنوان یک جفت در نظر گرفته شدند. همه میدانستند، دیگر نیازی به پنهان شدن نبود.
کار عاقلانه این بود که مدتی بایلانگ فعالیتهای خود را کاهش دهد و برای مدتی از کانون توجه دور بماند تا سروصداها از بین بروند. با این حال، خوشبختانه یا بدبختانه نتوانست چنین کاری را انجام بدهد، زیرا در حال حاضر نامزد بهترین بازیگر زن برای جایزه امپراطور طلایی شده بود.
اگر این خبر را فنگهوا یک ماه زودتر دریافت کرده بود، از خوشحالی میخندید.
اما وقتی اعلان را در دفتر خود دریافت کرد، احساس کرد که این کارت طلایی واقعا باعث سردردش شده است.
البته برای کسانی که تازه وارد این صنعت شده بودند مانند بایلانگ، حتی دریافت نامزدی نیز تحسین بسیار بالایی داشت. در واقع حتی نامزدی مانند دادن جایزه به او بود.
اگر نمیخواست بایلانگ این فرصت طلایی و محبوبیتی را که نامزدی به ارمغان میآورد به هدر بدهد، باید از او میخواست که خودش را به شیوههای مختلف در بسیاری از برنامهها و نمایشهای مختلف در معرض نمایش بگذارد، کاری که باید بلافاصله بعد از بیرون آمدن از کمد میکرد. اگر بیرون آمدن از کمد مورد بحث قرار میگرفت و...
کتابهای تصادفی
