تولد دوباره یک سوپراستار
قسمت: 40
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل40 – تلافی
پس از اینکه "آشوب خیابانی" سرانجام فعالیتهای پیش تولید خود را به پایان رساند، زمان گرگ و میش شده بود.
کیوکیان ژاکتش را بلند کرد و از روی صندلی بلند شد. او بلافاصله توسط جمعیت میکروفونها محاصره شد. به دلیل ناراحتی قبلی میزبان، هیچ کس جرئت انجام هیچ حرکتی را نداشت تا اینکه فعالیتهای روی صحنه تمام شد. با تمام شدن فعالیتها، آنها طبیعتا تعجیل کردند.
در زیر [پا-چا-پا-چا-پا-چا] فلش دوربینها، خبرنگاران میکروفونهای خود را به جلو رانده و سئوالات خود را شروع کردند.
«آقای کیو چرا امروز اینجا ظاهر شدید! آیا برنامه شما از قبل تصمیم گرفته شده؟!»
«آقای سو خیلی زود از توتال سرگرمی رفت، آقای کیو چیزی میدونید؟»
»میشه بگید چرا توتال سرگرمی قرارداد آقای سو رو فسخ کرد. آقای کیو میشه برای ما توضیح بدید؟!»
«چرا شما تمام روابط کاری خودتون رو فسخ کردید؟! خانوم سو چه اشتباهی مرتکب شده؟! آیا اوضاع خیلی جدیه؟!»
«آقای کیو و خانوم سو دوستی شخصی ندارند! آیا این برخورد لطمهای به دوستی شما نمیزنه؟»
«در مهمونی آخر سال، افراد شرکت شما گزارش دادند شما خیلی به هم نزدیک هستید، اون فقط یه رفتار بوده؟»
میکروفونها به حدی نزدیک بودند که به چانه کیوکیان برخورد میکردند. با این حال کیوکیان موضع آرامش خود را حفظ کرد. او به گونهای که انگار تصوری از موضوع ندارد گفت: «سوکوان امروز به شرکت اومده؟ اوه، احتمالا میخواد وسایلش رو ببنده.»
این سخن خبرنگاران را به هیجان آورد! سرانجام شخصی را پیدا کردند که حاضر بود در این باره صحبت کند!!
در این زمان دوربینهای پخشکننده مراسم افتتاحیه بطور زنده چرخانده شده و اکنون مستقیما روی کیوکیان متمرکز شده بودند.
«پس آقای کیو نمیدونستند خانوم سو امروز اومده!؟ هیچ کس به شما نگفت؟! این منطقی نیست آقای کیو!»
«میشه علت فسخ رو به ما اطلاع بدید!! آقای کیو جزئیات رو به ما اطلاع بدید؟!»
«میزان خسارتی که توتال سرگرمی باید بپردازه چقدره؟ آیا میتونم بپرسم بیش از 10 ملیون یوانه؟»
«توتال سرگرمی با بسیاری از هنرمندان قرار داد امضا کرده، آقای کیو فکر میکنید این شیوه پایان دادن به قرارداد روی اونا هم تأثیر بذاره؟!»
«شایعاتی مبنی بر اینکه توتال سرگرمی قصد داره تعطیل کنه وجود داره!! آقای کیو در مورد این شایعات نظری دارید؟!»
«به این خاطره که خانوم سو نوعی بیماری داره!؟ مدیر اون گفت مدتی برای بهبودی مرخصی میگیره، ممکنه ...»
«آی، شما بچهها باید سرعت خودتون رو کم کنید تا بقیه بتونند جواب بدند. من هنوزم باید به جایگاه بعدی برم.»
جمله آخر با صدای بلند گفته نشد اما به دلیل وجود میکروفونها به وضوح شنیده شد.
همه خبرنگاران سر خود را برگرداندند و دیدند خارج از انبوه خبرنگاران، سونژیبین ایستاده و سرش را فشار داده تا از بالای سر آنها ببیند.
وقتی سونژیبین دید همه نگاهها به سمت او معطوف است، متوجه اشتباه خود شد: «شما دنبال چی هستید؟ منم حق دارم بدونم.»
مدیر او تلاش برای نگه داشتن سونژیبین شایعهساز را کاملا رها کرده و در عوض انتخاب کرده بود که سلام و احوالپرسی خود را به کارگردان برساند.
کیوکیان خندید و گفت: «فقط یه روز گذشته و کارخانه شایعهسازی دیوونه شده. توانایی شما بچهها واقعا خوبه، من یه بار و واضح حرف میزنم.» بعد از این حرف قدم جلو گذاشت و بدون توجه به کسانی که سر راهش بودند دور شد.
بنابراین کیوکیان این گروه بزرگ خبرنگاران را برداشت و مستقیما به سمت صحنهای رفت که در آنجا گروهی از افراد پس از پایان فعالیتها باقی مانده بودند.
شامل کارگردان، تهیه کننده، بایلانگ و چند بازیگر دیگر بود.
کیوکیان با احوالپرسی سخاوتمندانهای گفت: «کارگردان شو، خیلی متأسفم. امروز اومدم اینجا تا حمایتم رو نشون بدم، اما فکر نمیکردم این همه مشکلات به وجود بیارم.»
کارگردان شوجونشی با روشی آشنا به کیوکیان نگاه کرد. «هاهاها، اینطوری نگو. من افتخار میکنم رئیس کیو امروز وقت کردند بیاند. قطعا باعث میشه جمع کوچیک ما محبوبتر بشه.»
کیوکیان لبخندی زد و دست پیشنهادی شو را گرفت و تکان داد: «کارگردان شو بیش از حد فروتن هستند. با حضور کارگردان شو و تهیه کننده لی، توتال سرگرمی انتظارات زیادی از آشوب خیابانی داره. خوشحالم تونستیم این فرصت رو به جای فول کالر به دست بیاریم. امیدوارم همکاری خوبی داشته باشیم.»
با این کلمات، فلش دوربین دیگری روشن شد.
یکی از شایعات مربوط به بسته شدن توتال سرگرمی بود که با حرفهای کیوکیان رد شد.
کیوکیان در حالی که چهرهاش اصلا تغییر نکرده بود ادامه داد: «حیف شد که سوکوان از ما جدا شد. بهرحال مردم راههای متفاوتی رو توی زندگیشون انتخاب میکنند. به جای بیرون کشیدن چیزها بهتره کار رو تمیز تموم کنیم. با این حال انتظار ند...
کتابهای تصادفی


