فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

وانپیس: ایس

قسمت: 6

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

چپتر سوم

بخش1

وایت‌بیرد تنها مرد در تاریخ است که توانسته پابه‌پای راجر پیش رود. او یک هیولای افسانه‌ای است.

او بدون‌شک قوی‌ترین مرد جهان و نزدیک‌ترین شخص به وان‌پیس است.

تک‌تک اطلاعاتی که جمجمه درمورد وایت‌بیرد جمع کرده بود، از منابع بسیاری تهیه شده بودند، ولی همه‌شان فقط یک چیز می‌گفتند: هر کاری که می‌کنید بکنید، ولی با وایت‌بیرد در نیفتید.

ایس زمزمه کرد: «قوی‌ترین مرد جهان...»

گفتن اینکه چه چیزی آن مرد را قوی‌ترین کرده بود سخت بود، این یک بازی بچه‌گانه درباره‌ی زور بازو و نمره‌ی هوش نبود.

طبق گفته‌‌های جمجمه، از نظر قدرت خالص در مبارزه تن‌به‌تن، کایدو قوی‌ترین بود. بیگ‌مام هم «قوی‌ترین خانواده‌ی جهان» را داشت و ادوارد نیوگیت، «قوی‌ترین دزد دریایی زنده» بود.

جمجمه با جدیت به ایس هشدار داد: «اگه قانون وایت‌بیرد رو بشکنید اون وحشتناک می‌شه و بین دزدای دریایی، این کلمه به معنی پیوند با به‌اشتراک‌گذاشتن لیوان نوشیدنیه. وایت‌بیرد هیچ‌وقت آروم نمی‌شینه اگه فرزندانش یا کسایی که باهاشون نوشیدنی به اشتراک گذاشته بمیرن.»

«خب معلومه، کیه که ناراحت نشه اگه رفیقش صدمه ببینه؟ این در مورد بقیه‌ی یونکوها و خود من هم صدق می‌کنه.»

دیس تایید کرد. «درسته، اما این اتفاق جنبه‌های متفاوتی داره. وقتی کسی به افرادت آسیب می‌رسونه، از دلایل انجامش عصبانی می‌شی؟ یا به‌خاطر اینکه غرورت خدشه‌دار شده؟ یا به‌خاطر اینکه دوستت آسیب دیده؟ هر جنبه، طرزفکر متفاوتی داره.»

«دیس، به‌نظرت کدوم در مورد وایت‌بیرد صدق می‌کنه؟»

«بر اساس گفته‌های جمجمه، کایدو از نظر قدرت مبارزه خطرناک بود و بیگ‌مام از نظر تجارت... در مورد دزدای دریایی موقرمز حدس‌زدن سخته، اما شرط می‌بندم که وایت‌بیرد بیشتر شبیه دزدای دریایی‌ کلاسیکه.»

جمجمه مشت آهنینش را گره کرد و گفت: «خدمه‌ی دزدان دریایی اون تحت‌فرماندهی خودش روزبه‌روز بیشتر می‌شن. اگه یه دزد دریایی سرگردان وارد قلمروش بشه، یکی از فرمانده‌هاش رو سر وقتش می‌فرسته. اگه اون فرد متجاوز از وایت‌بیرد اطاعت کنه که خوبه، ولی اگه نه... جوابش مشخصه.»

شین‌سکای بین چهار یونکو تقسیم شده بود، اما دزدان دریایی مستقل، مخصوصاً تازه‌کارهایی مثل ایس، از وضعیت رضایت نداشتند. آنها باید در آخر انتخاب می‌کردند که یا برای امنیتشان به یکی از یونکوها بپیوندند، یا نابود بشوند و یا اینکه قلمروی خودشان را بسازند.

و این روش کاری این دریا بود.

جمجمه نقشه‌ای باز کرد و مهره‌های شطرنج را روی آن گذاشت و توضیح داد: «خب، بیاین به این موضوع بپردازیم که اخیراً در قلمروی وایت‌بیرد کمی هرج‌ومرج شده.»

پادشاه مهره‌های سفید شطرنج، وایت‌بیرد بود و سایر مهره‌های سفید هم فرماندهان او بودند که در اطرافش مرتب شده بودند.

«بوهیمن نایت دوما، دزدان دریایی a.o و چند گروه دزد دریایی دیگه دارن تلاش می‌کنن تا وارد قلمروی وایت‌بیرد بشن. اونها متحد نیستن، ولی همزمان شروع به جنگیدن کردن. اگه به پشت‌پرده نگاه کنی به‌نظر می‌رسه یونکوهای دیگه هم خرابکاری کردن. درهرحال، نیروی‌های وایت‌بیرد در حال طراحی یه حمله برای خنثی‌کردن این تهدیدات هستن.»

مهره‌های سیاه شطرنج به‌سمت قلمروی وایت‌بیرد رفتند و پشت‌سر آنها، پادشاه مهره‌های سیاه قرار داشت و بعد هم مهره‌های سفید برای جلوگیری از آنها به مهره‌های سیاه نزدیک شدند.

«و این اتفاق به این معنیه که پادشاه مهره‌های سفید الان محافظای کمی داره.»

«چهار کشتی از ناوگان اصلی وایت‌بیرد برای انجام کاری از موبی‌دیک[1] اصلی دور شدن، به همین دلیل ممکنه که بی‌دفاع باشه.»

ایس با گرفتن مهره سفید گفت: «این به‌نظر بهترین فرصت برای حمله به قوی‌ترین مرد جهانه.»

در اعماق آب، درست زیر قطعه‌ی اسپادیل، یک موجود انسان‌نما شنا می‌کرد و از پشت کشتی ایس، این کار را از زمان ورود به شین‌سکای انجام می‌داد.

فیشمن ابتدا به سطح نزدیک شد، سپس به اعماق موج‌ها فرو رفت و در مقصدی نامعلوم ناپدید شد.

بخش2

جزیره با غبار نازکی آمیخته شده بود.

دزدان دریایی اسپید با کشتی‌شان پهلو گرفتند و پیاده شدند. حیوانات نزدیک ساحل از ورود آنها نگران شدند و پا به فرار گذاشتند.

یکی از اعضای خدمه گفت: «کسی این‌جا نیست.»

دیس هشدار داد: «مواظب باش... ما الان توی منطقه‌ی وایت‌بیرد هستیم.»

این جزیره کاملاً معمولی به‌نظر می‌رسید، اما یکی از مکان‌هایی بود که وایت‌بیرد برای ریکاوری‌شدن و تأمین مجدد مواد از آن استفاده می‌کرد.

تأمین مواد از جمله کارهایی بود که هر دزد دریایی برای زنده‌ماندن انجام می‌داد، مخصوصاً وقتی خدمه‌ای هزارنفره داشته باشد.

می‌شد آب دریا را تصفیه کرد یا از ماهی برای تأمین غذا استفاده کرد، اما منابع زیادی مثل هیزم، فقط روی خشکی پیدا می‌شدند.

به‌طور کلی، این جزیره یک مزرعه‌ی فعال بود که تجهیزات موردنیاز دزدان دریایی وایت‌بیرد را تأمین می‌کرد. در جایی از این جزیره، کشاورزان وایت‌بیرد کار می‌کردند و سبزیجات و میوه و گوشت برای خدمه تولید می‌کردند. ایس این خبر را دریافت کرده بود که ممکن است کشتی اصلی وایت‌بیرد در آینده‌ای نزدیک برای تأمین مجدد کالا به این جزیره بیاید، بنابراین با خدمه‌اش مخفیانه وارد جزیره شده و در بین گردوغبار پنهان شده بودند.

«واقعاً وایت‌بیرد این‌جا میاد؟»

«فاز منفی نده دیگه دیس، اگه از منتظرموندن خسته شدیم و اون نیومد، می‌تونیم پرچم خودمون رو این‌جا به اهتزار در بیاریم.»

محل تأمین مجدد کالا، یک مکان عالی برای نفوذ به سرزمین یونکوها و جلب‌توجه آنها بود، چون اگر اتفاقی در آن‌جا می‌افتاد، یونکو قطعاً متوجهش می‌شد.

«قطعه‌ی اسپادیل رو چیکار کنیم؟»

«میهال مسئول اون‌جاست. ما کشتی رو توی یه جای خلوت پنهان کردیم و یه اردوگاه هم برپا کردیم، چون معلوم نیست چند روز باید این‌جا بمونیم.»

آنها باید مراقب می‌بودند که کارکنان جزیره آنها را شناسایی نکنند، به‌خاطر اینکه گردوغبار تا ابد باقی نمی‌ماند.

«می‌خوام با چند نفر برم منطقه رو بررسی کنم.»

«مراقب باش ایس، وایت‌بیرد امکان داره چندتا از سربازهاش رو این‌جا گذاشته باشه.»

«مشکلی نیست. به‌هرحال ما آماده جنگ هستیم.»

«آه، بیخیال دیگه.»

او مثل یک چاقوی دولبه عمل می‌کرد. ایس همیشه از آن‌دست افرادی بود که بدون فکرکردن کاری را انجام می‌دهند، اما از زمان رسیدن به شین‌سکای، دقت بیشتری به خرج می‌داد. دیس با خودش فکر کرد که از چه زمانی رفتار ایس اینگونه شد؟ اگر محل خاصی را حساب می‌کرد، از زمان دیدن پرچم وایت‌بیرد در جزیره‌ی فیشمن‌ها اینگونه شده بود.

باید دلیلی برای این رفتار ایس می‌بود. دیس فکر کرد تنها اوست که جواب را می‌داند؛ ایس به‌عنوان پسر راجر، به‌طور غیرمستقیم توسط دنیا مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفت و تلاش می‌کرد از زیر سایه‌ی پدرش خارج شود.

او علاقه‌ای به وان‌پیس یا پادشاه‌بودن نداشت و وقتی این را به شنکس گفته بود، از ته دل و حقیقت بود. ایس می‌خواست از نفرین گلد راجر خلاص شود و اگر می‌خواست از آن نفرین خلاص شود، دیگر نمی‌توانست به وان‌پیس یا پادشاه‌شدن فکر کند، چراکه نمی‌خواست کارهای پدرش را تکرار کند. پس باید چه کاری انجام می‌داد؟

چگونه می‌توانست از پدرش پیشی بگیرد؟

راجر اولین کسی بود که توانست گرندلاین را فتح کند و پایه‌های جهان را به لرزه در بیاورد و دوره‌ی جدیدی ایجاد کند، اما او سرانجام در روگ‌تاون اعدام شد؛ او خودش را تسلیم دولت جهانی کرد تا انقلابی ایجاد کند.

شاید به روشی غیرمعلوم، هدف ایس هم پادشاهی بود؛ تا مردی باشد که توسط هیچ‌کس و هیچ‌چیز اداره نمی‌شود، نه توسط نیروی دریایی نه توسط یونکوها نه توسط دولت جهانی و نه توسط اژدهایان افلاکی که خود...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب وانپیس: ایس را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی