صاعقه تنها راه است
قسمت: 142
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۱۴۲ - ۱۴۲ - مقدمه
گراویس دید که لشکر شاگردای آتش به سمتش میاومدن پس سعی کرد راهی برای مرتب کردنشون پیدا کنه. چطور میخواست دشمناش رو انتخاب کنه؟ اونا که نمیخواستن یک مرتبه بهش حمله کنن؟
اون فریاد زد: «صبر کنین!» و در کمال تعجب همه ایستادن. حدود صد متر بین اون و شاگردای آتش فاصله بود و حالا گراویس بالاخره وقت داشت تا قدرت حریفهاش رو تحلیل کنه. با کمال تعجب بیشتر اونها در سطح هفتم جمعآوری انرژی بودند. فقط تعداد بسیار کمی از اونها در سطح هشتم بودن و اون نتونست کسی رو در سطح نهم ببینه. برخیشون با سطح ضعیفتر بودن، اما احتمالاً فقط بخاطر تماشا اومده بودن.
«- هاه خدای من، از آخرین باری که دست کم گرفته شده بودم زمان زیادی گذشته.»
آخرین باری که گراویس دست کم گرفته شده بود، زمانی بود که تازه وارد قاره میانه شده بود. سه شاگرد از گیلد صاعقه بهش حمله کرده بودن. اون زمان، اونا اولین دشمنایی بودن که واقعاً میتونستن او را بکشند.
گراویس با پوزخندی فکر کرد: «-اینام بد نیستن.»
معمولاً به چنین افراد ضعیفی اهمیت نمیداد. اونا به تقویت کردن ارادهش ذرهای کمک نمیکردن، ولی ایندفعه فرق داشت. هر یک از اونها حداقل یک قرص برای تقویت بدن داشتن. اینطوری، با وجود ضعیف بودن حریفاش میتونست مبارزهی مفیدی باشه. علاوه بر اینها، اونها داشتند به سمت مرگ میاومدن و اون باید این رو به اونها هشدار میداد:
«اجازه بدید بهتون هشدار بدم.»
گراویس در حالی که گردنشو تکون میداد گفت:
«افراد در سطح نهم جمعآوری جادو توانایی کشتن من رو دارن. بهترینها در سطح هشتم شاید بتونن برنده شن.» گراویس پوزخندی تحقیرآمیز زد. «در حالی که افرادِ سطح هفت با اومدن به اینجا خودکشی میکنن.»
ا...
کتابهای تصادفی

