صاعقه تنها راه است
قسمت: 141
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۱۴۱- ۱۴۱- گزاره
تمام فرقهی بهشت منتظر بودن تا گراویس برگرده، اما اون برنگشت. آیون دیگه نمیتونست حرکتشون رو به تعویق بیندازه و با عصبانیت از فرقه دور شد..
با خودش فکر کرد: «- وقتی برگردم، حسابت رو میرسم،گراویس.»
آیا گراویس نمیدونست این دیدار چقدر اهمیت داره؟ گراویس اینطور از اون بخاطر تمام زحماتش تشکر میکرد؟
در همین حال گراویس سوار بر اسکای نشسته بود و به طرف مشرق پرواز میکرد. پشت گراویس یک بنر غول پیکر به طول حدود ۲۰ متر قرار داشت.
«-اونها مجموعاً شش روز سفر میکردن و یک روز میموندن. من شک دارم که آیون زودتر از موعد به خاطر من برگرده. بنابراین، اونها دقیقا یک هفته دیگه برمیگردن. من یک هفته فرصت دارم تا هر چه میتونم قدرت و ثروت بدست بیارم، اگرچه احتمالاً باید بعد از شش روز دست از کار بکشم، چون بدون یک شروع خوب،آیون ممکنه خیلی زود پیدام کنه.»
خوشبختانه با وجود سطح انرژی بالای اسکای، راه رسیدن به مقصد گراویس بسیار کوتاه بود. فقط یک روز زمان برد. گراویس و اسکای روز دوم همزمان که فرقه ی بهشت به قرارگاهشون رسیدن، به مقصد رسیدن.
گراویس به افق نگاه کرد. اون اونجا آتشفشان غولپیکری رو دید که از هر آتشفشان یا کوهی که تا به حال دیده بود، بلندتر بود. فقط تنهی اون از میان ابرها عبور میکرد و گدازههای زیادی از کنارههاش جاری بودن. آتشفشان همیشه فعال بود و ۲۴ ساعته ۷ روز هفته رو گدازه میپاشید. در اطراف تنهی آتشفشان، گراویس میتوانست ساختمانهای زیادی ساخته شده از ابسیدین را ببیند. مردم از یک ساختمان به ساختمان دیگر میچرخیدن.
مشخصا گیلد آتش بود. گراویس به اطراف نگاه کرد اما هیچ موجود یا گیاه جادویی نمیدید. به نظر میرسید که قدرت گیلد آتش تقریباً به اندازه گیلد صاعقه، و غیرقابل مقایسه با گیلد باد باشه.
گراویس با دیدن چیزهای عجیب و غریب ابروهاش رو در هم کشید. در گیلد باد، کسی نمیجنگید، در حالی که در گیلد صاعقه چندتایی مشاجره دیده بود. هرچند اینها مثل با...
کتابهای تصادفی

