فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

صاعقه تنها راه است

قسمت: 49

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

قسمت 49 – مبارزه با یک جانور؟

ویلیام توضیح داد: «تو این مبارزه، من سبک‌های رزمی مختلف رو یکی‌یکی امتحان می‌کنم. اگه نمی‌دونی سبک رزمی چیه، بذار بهت توضیح بدم. هنرهای رزمی دارای یک یا چند حمله مختلف هستن، درحالی‌که سبک رزمی کل نحوه مبارزه فرد رو در بر می‌گیره.»

گراویس درباره آن فکر کرد و سری تکان داد. مبارزه با سبک‌های مختلف به‌او کمک می‌کرد تا به دشمنان مختلف عادت کند. او قبلاً با جانوران زیادی جنگیده بود، اما هرگز واقعاً با انسانی که در یک مبارزه واقعی برای او خطر واقعی محسوب میشد، نجنگیده بود. اگر گراویس تجربه‌ای در برابر انسان‌ها نمی‌‌داشت، می‌توانست در هنگام جنگیدن او با یک انسان، حکم نابودیش باشد.

ویلیام لبخند زد: «خیله‌خب، من با سبک لک‌لک روان شروع می‌کنم.»

سپس، ویلیام دسته شمشیر خود را تغییر داد، به‌طوری‌که به‌نظر می‌رسید تیغه شمشیرش شبیه گردن یک لک‌لک است. شمشیر او مانند منقار بلند یک لک‌لک آویزان شد.

«هروقت بخوای ‌می‌تونی شروع کنی.»

گراویس به موضع ویلیام نگاه کرد و هیچ روزنه‌ای برای حمله ندید. ویلیام می‌توانست به راحتی به هر جهتی برسد و هر ضربه‌ای را دفع کند. گراویس همچنین مطمئن بود که ویلیام از قبل ماهیچه‌هایش را معتدل کرده است. اگر این کار را نمی‌کرد، پس چگونه می‌توانست موقعیت خود را در سالن‌رزمی به‌دست آورد؟ بنابراین، غلبه بدنی نیز جزو گزینه‌ها نبود.

گراویس تصمیم گرفت مستقیماً به‌او حمله کند. او در‌حالی‌که سیبر خود را بلند می‌کرد، به‌سمت ویلیام هجوم آورد. بااین‌حال، وقتی گراویس نزدیک شد، متوجه شد که بهترین راه برای مقابله با حمله‌اش، ضربه زدن به جلو است. گراویس نمی‌توانست قبل از این که ضربه فرضی جانش را بگیرد، حمله خود را کامل کند.

گراویس پاهایش را به زمین کوبید تا جلوی حمله خود را بگیرد. او هنوز حدود سه‌متر با ویلیام فاصله داشت. با وجود این‌که به‌نظر می‌رسید این یک فرصت عالی برای ویلیام بود تا حمله کند، او از آن استفاده نکرد و در عوض به تماشای گراویس ادامه داد.

گراویس دوباره مواضع ویلیام را تماشا کرد. هر نوع ضربه سریعی ممنوع بود، زیرا ضربه متقابل سریع‌تر می‌رسید. فرو کردن نیز ممنوع بود زیرا حریف احتمالاً در سرعت از او پیشی می‌گرفت. علاوه‌برآن، سیبرها برای فرو کردن ساخته نشده بودند. گراویس احساس می‌کرد که در واقع به یک لک‌لک اهریمنی رده پایین نگاه می‌کند.

گراویس با خودش فکر کرد: «پس چرا یه‌جوری مبارزه نکنم که انگار دارم با یه لک‌لک می‌جنگم؟»

در ذهنش لک‌لکی را به تصویر کشید. سه‌متر قد با گردنی بلند و باریک و پاهای لاغر و سریع با پنجه‌های تیز. اگر به‌آن نزدیک می‌شد با منقارش به‌او حمله می‌کرد و اگر از پهلو به‌آن نزدیک می‌شد، چنگال‌هایش را فرو می‌کرد.

گراویس نتیجه گرفت: «بااین‌حال، بین یه انسان و لک‌لک یه فرق بزرگ هست.»

اکنون، او یک نقشه برای حمله داشت.

گراویس به‌سمت ویلیام دوید و درحالی‌که سیبرش را به‌صورت افقی نزدیک خود ن...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب صاعقه تنها راه است را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی