صاعقه تنها راه است
قسمت: 35
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
قسمت 35 – شیطان
گیلد شکار ابتدا در سکوت فرو رفت و سپس غوغایی بهپا شد. یک جانور اهریمنی ردهمتوسط! آنها معمولاً چنین مأموریتهایی را نمیپذیرفتند، زیرا برای کشتن چنین هیولایی، حداقل به چندین نفر با ماهیچههای معتدل نیاز بود. دفاع آن تقریبا غیرقابلنفوذ و سرعتش بالا بود.
هنگامی که شخص عضلات خود را معتدل میکرد، قدرت حمله و همچنین سرعتش افزایش مییافت. افزایش سرعت دلیل اصلی برتری افراد با ماهیچه معتدل بود. حتی با یک آرایه شکلگیری، حمله از سوی یک جانور اهریمنی ردهمتوسط، همچنان فوقالعاده سریع خواهد بود.
سیمون به همان اندازه شوکه شده بود و نمی دانست چگونه این درخواست را پردازش کند. او هرگز چنین مأموریتی دریافت نکرده بود. چهکسی درخواست چنین هیولایی را در یک گیلد شکار کوچک یک شهرک ارسال میکند؟ تنها میتوان با گیلدهای شکار درون شهرهای بزرگ به موفقیت دست یافت. فقط آنها به اندازه کافی افرادی با ماهیچههای معتدل برای چنین کاری داشتند.
جویس کیسه پر از طلا را پایین گذاشت و گفت: «زیاد دربارش فکر نکن. با توجه به استندارد مأموریتها، پاداش 100تا طلاست.»
او درحالیکه بهسمت گراویس برمیگشت گفت: «از عهدش برمیای؟»
گراویس ابروهایش را درهم کشید. حتی اگر میتوانست سرعت هیولا را نادیده بگیرد، مطمئن نبود که میتواند از نقاطضعف احتمالی استفاده کند یا خیر. جویس گفته بود که آرایه شکلگیری حرکات آن را محدود میکند، اما مطمئناً هنوز هم می توانست برخی از حملات خود را انجام دهد. او برای این کار نیاز به یک نقشه داشت.
جویس پوزخندی زد و با تمسخر پرسید: «ترسیدی؟»
گراویس به بالا و به چشمان او نگاه کرد. او توضیح داد: «دارم به این فکر میکنم که چطور باید این کارو انجام بدم.»
پوزخند جویس به لبخند تبدیل شد: «خوبه! جیگر داری. امیدوارم طلاهام هدر نره. نمیخوام پولم برای همیشه تو این گیلد شکار کوچیک بمونه.»
سپس جویس شروع به توضیح تمام جزئیات برای سیمون کرد و او همهچیز را در یک اعلامیه یادداشت کرد. سیمون احساس میکرد که این غیر واقعی است، اما او همچنین از ثبت یک مأموریت برای شکار یک جانور اهریمنی ردهمتوسط احساس غرور میکرد.
بعد از اینکه سیمون همهچیز را یادداشت کرد، پول را گرفت و زیر پیشخوان گذاشت. سپس، به...
کتابهای تصادفی
