فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

صاعقه تنها راه است

قسمت: 3

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

قسمت 3 – دردسر آسمان

آپوزر به آسمان پرواز کرد. او هزاران کیلومتر پرواز کرد و سرانجام متوقف شد. او مرکز تهذیب خود را آزاد کرد و تمام دنیا تکان خورد. هرکسی، مهم نیست که چقدر ضعیف یا قوی، هاله‌ای ستمگرانه را حس می‌کرد که از سمت او ساطع می‌شد. دنیا متوقف شد. همه منجمد شده بودند و جرأت حرکت نداشتند. حیوانات، هیولاها، شیاطین، خدایان، انسانها، گیاهان، باد، آسمان‌ها و زمین خاموش شدند.

صدایی تاثیرگذار در سراسر جهان طنین انداز شد. همه‌چیز آن را شنید و احساس کرد: «آسمان!»

اجداد فرقه‌های بلند و در اوج با این وضعیت آشنا بودند. این اولین‌بار نبود که این اتفاق می‌افتاد. اجداد ترسیدند، زیرا می‌دانستند مصیبتی در راه است. مقدار غیرقابل‌تصوری از خون، زمین را رنگ خواهد کرد. زندگی‌های بسیاری از دست خواهد رفت. تنها کاری که می‌توانستند انجام دهند این بود که امیدوار باشند این بار آن‌ها نباشند. آن‌ها با حس الهی خود شاگردان و نزدیکانشان را مشاهده می‌کردند. آن‌ها مرکز تهذیب خود را بررسی می‌کردند و امیدوار بودند که این‌بار در لیست نباشند.

آنان از آسمان و آپوزر بیزار بودند. هرگاه آن دو با هم برخورد می‌کردند، ضعیفان زجر می‌کشیدند و غیر از آن دو، همگی ضعیف بودند.

آسمان به صدای آپوزر واکنشی نشان نداد. آسمان قوانینش را زیر پا نگذاشته بود. درواقع با عصبانی کردن مخالف به هدف خود رسید. آیا آپوزر با وجود این‌که آسمان کار اشتباهی انجام نداده است، از مرز عبور می‌کند؟ نه، آپوزر هم باید طبق قوانین بازی می‌کرد وگرنه همه‌چیز دشمن او می‌شد.

آپوزر فریاد زد: «آسمان! تو نمی‌‌تونی منو سرکوب کنی، واسه‌همین حرصت رو سر خانواده من خالی می‌کنی. امروز، مطمئن می‌شم که همچین چیزی برای بار دوم اتفاق نیافته!»

تمام انرژی موجود در هوا به‌سمت او جریان داشت، اما قبل از این‌که به او برسد، متوقف شد. آسمان به او اجازه نداد انرژی خود را جمع کند. هنوز به او حمله نکرده بود. در عوض، به او نشان داد که نمی‌خواهد بجنگد. فقط انرژی را متوقف کرد.

«امروز، تقاص کارتو پس میدی!»

ناگهان حس ظالمانه الهی جهان را پوشاند و همه‌چیز را فرا گرفت.

آسمان رعد و برق زد. تمام دنیا لرزید. همه می‌دانستند که آسمان به او هشدار می‌دهد که پایش را از گلمیش درازتر نکند. آسمان عصبانی بود. او هیچ قاعده‌ای را زیر پا نگذشته بود، پس او چگونه جرا...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب صاعقه تنها راه است را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی