فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

اپ بازیگر فیلم‌های ماورأطبیعی

قسمت: 62

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل 62-1 – جنگ وحشت (17)

شیه‌چی برای چند ثانیه سکوت کرد: «بنابراین توی قوانین بازی، منطقه قایم باشک کل منطقه‌ایه که هزارتوی شیشه‌ای توی اون قرار داره. این منطقه شامل دنیای آینه‌ای که روح قوی توی اونه هم می‌شه، درسته؟»

طبق قواعد بازی، دنیای آینه نیز در محدوده قایم باشک قرار می‌گرفت. منطقه قایم باشک به کل منطقه هزارتوی شیشه‌ای اشاره داشت. آینه‌ها نیز در ناحیه هزارتوی شیشه‌ای قرار داشتند. دنیای آینه فقط حجم اضافی هزارتوی شیشه‌ای بود.

دو روح مخفیانه با او بازی می‌کردند. او در دنیای واقعی بود. یک روح در دنیای واقعی و دیگری در آینه بود. این برخلاف قوانین بازی نبود.

شک و تردید در مورد گستره قایم باشک بیشتر ثابت می‌کرد که روح در آینه است. در غیر این صورت، برنامه مستقیما به او می‌گفت که در هزارتوی شیشه‌ای است نه کل منطقه هزارتوی شیشه‌ای. این اولین باری نبود که او با بازی با کلمات این برنامه مواجه می‌شد. این برنامه براساس خلاصه بودن و هرگز تکرار نشدن چیزها بود. بازیگران را فریب نمی‌داد یا گمراه نمی‌کرد، اما می‌توانست با کلمات بازی کند. البته بازی‌های واژه‌ای همچنان برمبنای ارائه اطلاعات بود.

درست مثل نمونه اول بود. برنامه گفته بود او نمی‌تواند به رئیس زن باردار حمله کند اما رئیس زن، باردار نبود. بنابراین محدودیت وجود نداشت.

این بار مشخصا ذکر شده بود محدوده قایم باشک کل منطقه‌ای است که هزارتوی شیشه‌ای در آن قرار دارد. این به این معنا بود که باید مکان‌های دیگری غیر از هزارتو وجود داشته باشند.

مثل این بود که عروسک فقط یک روح آورده است. نگفت که شبح را عروسک آورده است. عمدا می‌گفت فقط یک روح توسط عروسک آورده شده است. این در واقع به این معنا بود که ممکن است ارواح دیگری نیز وجود داشته باشند. اگر واقعا فقط یک روح وجود داشت، برنامه مستقیما به او می‌گفت فقط یک روح در فیلم کوتاه وجود دارد. چرا تأکید کرد فقط یک روح توسط عروسک آورده شده است؟ آیا به این معنا نبودکه روح دیگری توسط چیز دیگری آورده شده است؟

برای این نوع بازی کلمات، هرچه بازیگر دقیق‌تر باشد، راحت‌تر شکست می‌خورد. اگر کمی به آن فکر می‌کردند، کلمه بازی در هدف خود یعنی پنهان کردن اطلاعات شکست می‌خورد و در واقع برخی از اطلاعات کلیدی را فاش می‌کرد. این امر اجتناب‌ناپذیر بود. بالاخره تضاد، جاودانه بود و پشت پنهان، آشکار شد. هرچه چیزی به عمد پنهان می‌شد، افشای آن آسان‌تر بود.

شیه‌شینگ‌لان ناگهان گفت: «شبح قوی توی آینه‌س و روح قوی درون آینه تصویری از ضعیفه.»

شیه‌چی هم این را متوجه شد. این می‌توانست توضیح دهد که چرا آن‌ها برای مدت طولانی اینجا بودند و روح قوی را پیدا نکرده بودند. شبح قوی تصویر آینه‌ای از روح ضعیف بود.

فرقی نمی‌کرد هرچقدر جلو و عقب می‌کردند، فقط یک احتمال وجود داشت. آن‌ها با دو روح قایم باشک بازی می‌کردند. یکی در دنیای واقعی و دیگری در دنیای آینه. روح قوی درون آینه، تصویری از روح ضعیف دنیای واقعی بود.

روح قوی در آینه‌های بی‌شماری از شبح ضعیف پنهان شده بود. اینجا امن‌ترین مخفیگاهش بود. پس از ورود، آن‌ها هرگز فکر نمی‌کردند که یکی از تصاویر بی‌شمار درون آینه روح ضعیف، متعلق به روح ضعیف نیست.

علاوه بر این، در واقع نکات ظریف دیگری نیز وجود داشت. به عنوان مثال، نام رئیس در اتاق پخش زنده خواهر سایاکا، خواهر ساداکو بود. این بطور ضمنی به این معنا بود که آن‌ها با دو روح قایم باشک بازی می‌کنند.

علاوه بر این، نام رئیس حاوی کلمه خواهر بود. در زندگی، شباهت بین خواهران نسبتا زیاد است. این ممکن است به این معنا باشد که شبح قوی و روح ضعیف شبیه هم هستند، که یعنی شبح قوی تصویر آینه‌ای روح ضعیف است.

افکار، درون ذهن شیه‌چی می‌گذشتند که شیه‌شینگ‌لان به سردی گفت: «پس من تمام شیشه‌ها رو می‌شکنم.»

از آنجایی که روح قوی درون دنیای آینه بود، او فقط می‌بایست تمام شیشه‌ها را می‌شکست. این گونه روح قوی بدن خود را از دست می‌داد و طبیعتا نمی‌توانست تهدیدی برای آن‌ها باشد. دستش قبلا شکل گرفته بود که شیشه را بشکند. سپس یک فکر وحشتناک در ذهن شیه‌چی جرقه زد و فریاد زد: «نه!»

شیه‌شینگ‌لان دستش را متوقف کرد و چشمانش از تردید برق زد.

قلب شیه‌چی پرید: «برادر، این سرنخه که یه فرد باهوش ممکنه قربانی نبوغ خودش بشه. تا به حال به پایان شکستن شیشه فکر کردی؟»

شیه‌شینگ‌لان به فکر فرو رفت: «دنیای واقعی و آینه به هم متصل هستند؟»

شیه‌چی سرش را تکان داد: «نه. دنیای آینه‌ای معادل دنیای موازیه. روح قوی توی اون دنیا زندگی می‌کنه و هیچ تلاقی با این دنیا وجود نداره. در دنیای موازی، در همان زمان و مکان، تنها یک خود وجود داره. این نظمه بنابراین حتی اگه شیشه بشکنه، به دنیای واقعی نمیاد. البته نمی‌میره و همچنان توی اون دنیا زندگی می‌کنه. آینه فقط رسانه‌ایه که از طریق اون ازش جاسوسی کنیم و اونم می‌تونه از ما جاسوسی کنه. مثل اینه گوشا رو با دست بپوشونی. دیگه نمی‌تونیم صدا رو بشنویم اما صدا هنوز وجود داره. نمی‌تونیم با از بین بردن رسانه اون رو بکشیم.»

قیافه شیه‌شینگ‌لان زشت بود.

«شبح قوی می‌تونه وانمود کنه که روح ضعیفیه و از طریق آینه حرکت می‌کنه تا مردم رو توی دنیای واقعی بُکُشه. این توانایی ویژه روحه اما به ناچار توسط قوانین محدود شده؟ تا حالا به این فکر کردی که چرا از آینه بیرون نمیاد تا ما رو بکشه؟ این راحت‌تر نیست؟»

شیه‌چی لبخندی زد: «چون نمی‌تونه این کار رو انجام بده.»

«همه چیز نظم داره. ممکنه از میان آینه‌ها حرکت کنه، اما سطح آینه احتمالا بخشی از بدن اونه. بطور کلی نمی‌تونه از آینه بیرون بیاد چون این نظم رو از بین می‌بره و باعث میشه از دنیایی که بهش تعلق داره جدا بشه. اگه فقط قسمتی از بدنش بین زمان و مکان دو جهان حرکت کنه، باز هم متعلق به دنیای آینه‌س و این خلاف نظم نیست. نمی‌تونه کاملا به این دنیا بیاد.»

«آینه رسانه شکست‌ناپذیر اونه و همچنین رسانه‌ایه که فعالیت‌هاش رو محدود می‌کنه. این یه تناقضه.»

«حدس من اینه که...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب اپ بازیگر فیلم‌های ماورأطبیعی را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی