ماموریت پیدا کردن عشق حقیقی شاهزاده
قسمت: 2
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
یک ماه بعد، کمی قبل از اتمام سال تحصیلی شایعه ای در میان اشراف زادهها پیچیده بود که پادشاه قصد دارد تاج پادشاهی را به یکی دیگر از فرزندانش بسپارد. چند نفر از دانشاموزان دبیرستان شروع به پخش این شایعه کرده بودند و میگفتند که صدای شاهزاده سیریل و شاهزاده لوک را شنیده بودند که در مورد این موضوع حرف میزدند.
در ابتدا وقتی که بچهها این شایعه را شنیدند، همه به آن خندیدند، چون که سیریل نه تنها اولین فرزند امپراطور بود، بلکه شخصیت فوق العاده ای هم داشت؛ پس هیچ دلیلی برای برکناری او از مقام ولیعهد نبود.
چند روز بعد ازاین شایعه، لوک مقام اول را در یک مسابقه ی تحقیقاتی به دست اورد که باعث شد پادشاه او را بسیار تشویق و تحسین کند و همینطور اعلام کرد که این عصر، عصر یادگیری و تحقیق است. این موضوع باعث شد که اشرافزادهها دوباره به ان شایعه فکر کنند، شاید پادشاه به این باور رسیده بود که شاهزاده لوک به دلیل توانایی زیادش در تحقیق و یادگیری بیشتر مناسب تاج و تخت است. پس از این واقعه، این شایعه داغ و داغ تر شد.
وقتی که نخستوزیرسراغ پادشاه رفت تا راجب این شایعات از او بپرسد، شاه نه انکار کرد و نه تایید. تنها اذعان داشت که پادشاه بعدی کسی خواهد بود که بیشتر از همه به درد کشور بخورد.
وقتی که اشراف این خبر را شنیدند انگشت به دهان ماندند. عده ی زیادی مطمین شدند که شایعه درست است وگرنه پادشاه باید آن را انکار میکرد و قطعا شاهزاده لوک قرار است پادشاه بعدی باشد. آنها تلاش زیادی کرده بودند که توجه شاهزاده سیریل را به خود جلب کنند چون باور داشتند که او پادشاه بعدی است ولی حالا باید از اول برای شاهزاده لوک تلاش میکردند.
همانطور که حدس میزنید، این شایعات، اطلاعات غلطی بود که لوک و سیریل پخش کرده بودند. در واقع این، همان پیشنهاد لوک بود آنها میخواستند همه باور کنند که سیریل از تاج و تخت کنار گذاشته شده تا ببینند چ...
کتابهای تصادفی



