ماموریت پیدا کردن عشق حقیقی شاهزاده
قسمت: 1
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
قسمت اول
در امپراطوری کاتالونیا، جایی که آزادی مورد احترام است، چیزی به اسم ازدواج قرار دادی وجود ندارد.
بیشتر ازدواج های سلطنتی هنگامی که دو طرف سن کمی دارند تنظیم میشوند و دلیل آنها هم معمولا دلایل سیاسی است و زوج انتخاب شده با هم میمانند مگر که مشکل خیلی بزرگی اتفاق بیفتد.
ولی در امپراطوری کاتالونیا اشراف زاده ها پارتنر خود را انتخاب میکنند و آنها را در جشن فارغ التحصیلی آکادمی سلطنتی به دوستان و همراهانشان معرفی میکنند.
خانواده های اشرافی در بقیه ی کشورها به این سیستم در کاتالونیا حسادت میکنند چون این سیستم به آنها اجازه میدهد که در انتخاب همسر آزادی داشته باشند.
با اینکه بقیه کشورها با تحسین و حسادت به این روش انتخاب همسر نگاه میکنند یک نفر هست که از این سیستم اصلا راضی نیست و او کسی نیست جز شاهزاده ی اول کاتالونیا، شاهزاده سیریل.
او بلند قد و چشم آبی و مو بلوند است.
دستاوردهای اکادمیک او زبانزد خاص و عام است و از همه مهمتر امپراطور بعدی سرزمین است. دور و بر او پر از اشراف زاده ها یی است که زیر لب میگویند:« من میخوام ملکه بعدی باشم.» یا «میخوام مشاور نزدیک شاهزاده باشم.»
و همین زندگی مدرسهای سیریل را سخت کرده بود.
روزهای مدرسه به محض اینکه کالسکه سیریل به مدرسه میرسد او با صف بلندی از پسر ها و دخترهایی که منتظرش هستند مواجه میشود.
«صبح به خیر سیریل ساما شما چقدر امروز خوب به نظر میرسید.»
«صبح به خیر میخواید وسایلتون رو براتون بیارم؟»
«نههه تو کیف علیاحضرت رو دیروز آوردی امروز نوبت منه.»
«تو خیلی به اعلیحضرت نزدیک شدی دور شو تاپالهی کثیف.»
به محض اینکه سیریل پایش را از کالسکه بیرون میگذاشت موردحملهی لبخندهای مصنوعی، خوشامدگویی های اغراقآمیز و زبانبازی های پر زرق و برق آنها قرار میگرفت.
اگر آنها در هر کشور دیگری بودند به دلیل نزدیک شدن بیش از حد به یک فرد سلطنتی توبیخ میشدند ولی در کاتالونیا آزادی بیشتر از هر چیزی اهمیت داشته و قوانین سفت و سختی علیه تبعیض طبقاتی در مدارس وجود دارد.
سیریل در همین حال و با لبخندی چپ و چوله در حالی که با انبوهی از دانشآموزان احاطه شده بود به ک...
کتابهای تصادفی


