قهرمان کش
قسمت: 7
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
-ولی اون دنیایی که توش بودم...اون چی بود؟
شان این را پرسید.
گاس با لبخند پاسخ داد: "اون انعکاس روح شمشیرت بود، اونجا شمشیر انتخاب میکنه که نیروی اراده تو رو قبول کنه یا نه."
-شمشیر باید قبول کنه؟
اینا که تمام مدت ساکت بود توضیح داد: "شمشیر اراده تو رو میگیره و به شکل رعش شمشیر بیرون میده، طبیعیه که انتخاب کنه اراده کی رو قبول میکنه"
-...پیچیده تر از چیزیه که فکر میکردم.
-طبیعیه که نفهمی؛ رعش شمشیر سخت ترین هنر برای یاد گرفتنه، مفاهیمش تقریبا به اندازه جادو سخته و برخلاف جادو گسترده نیست و موفقیت فرد به استعداد و وابستگی اون به جادو بستگی نداره، همه چیز به اراده مربوط میشه؛ البته این که ارواح سلاح ها از فرد خوششان بیاد هم مطرحه ولی اراده بیشترین اهمیت رو داره.
آن ها تمام روز را صرف صحبت درباره خاطرات خود از رعش شمشیر و جادو کردند، این که چگونه هر کدام رعش را فرا گرفتند و در استفاده از آن استاد شدند.
فردای آن روز گاس شان را با تمام شکایت های اینا دوباره به جنگل برد تا مهارت های رعش خود را تمرین کند، به نظر او تا شان در مهارت رعش خود استاد نشده باشد خطر همچنان تهدیدش میکند؛ او همچنین به شان قول داد به محض رنگ گرفتن رعش شمشیرش او را به دفتر ماجراجویان معرفی کند.
به همین ترتیب سه هفته به سرعت گذشت.
در میان جنگل انبوه، در ساعات گرگ و میش صبح، نور خاکستری زیبایی از روی شمشیر آهنی شان ساطع میشد؛ او داشت با گاس مبارزه میکرد.
در میانه نبرد، گاس عرق روی پیشانی خود را پاک گرد و گفت: "لعنت به استعدادت پسر، سه هفته زمانی بود که من مرحله اول رعش رو تموم کردم ولی تو توی همون زمان استادش شدی! باعث میشی به الهه لعنت بفرستم"
شان لبخند بازی زد و گفت: "اگه استاد عالی مثل تو نداشتم هیچوقت موفق نمیشدم"
گاس کمی خجالت کشید، صورتش را کمی برگرداند و گفت: "پسر، میخواهی منم مثل اینا عاشق خ...
کتابهای تصادفی

