فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

پادشاه ابعادی

قسمت: 157

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

قسمت 157: وسوسه نابودی (2)

«......!»

وقتی در اتاق خوابش از خواب بیدار شد، تنها روی تخت دراز کشیده بود و صندلی هایون خالی بود.

درست است، این واقعیت حقیقی بود.

این واقعیت بود، نه فضای مجازی ایجاد شده توسط کاروسیو.

البته، هایون اینجا نخواهد بود.

کانگ‌جون با آهی از رخت‌خواب بلند شد:

«غافلگیری غیر منتظره‌ای بود.»

امکان ایجاد فضای مجازی در شکاف بین واقعیت و هوان‌مونگ وجود داشت.

علاوه بر این، با چنین وسوسه عظیمی!

خدایی اهریمنی به نام کاروسیو الهه نابودی...

این‌ها آخرین کلماتی بود که بی‌سایه به او گفت:

«مهم نیست چقدر قوی هستی، ذهن تو در یه لحظه فرو می‌ریزه»

با این‌حال، کانگ‌جون هوشیار باقی مانده بود.

وضعیت روحیش بسیار خوب بود، اما او نتوانسته بود در برابر قدرت وحشتناک الهه نابودی کاری انجام دهد.

خوشبختانه، به لطف اشک‌های شائونیل، او توانسته بود از مخمصه فرار کند.

احتمالش زیاد بود که وسوسه کاروسیو فقط به همین یک بار ختم نشود.

اگر باز هم وسوسه‌ها دوباره به سراغش می‌آمدند قدرت تحملش را داشت ؟

حتی در آن زمان، اشک‌های حقیقت باید فعال می‌شد تا او وسوسه را تحمل کند.

این احتمال وجود داشت که قدرت اشک‌های حقیقت به هیچ وجه راه نیافتد.

او می‌بایست خوش اقبال می‌بود. صرف نظر از این که شانس کانگ‌جون چقدر خوب بود، او نمی‌توانست هر بار انتظار چنین چیزی را داشته باشد:

پیش‌بینی لازمه.

در غیر این صورت، او برده کاروسیو می‌شد.

کانگ‌جون به اتاق نشیمن رفت:

یعنی لازمه که چیزی بخورم؟

کسی آنجا نبود.

با وجود همه وسایل شیک، خانه بدون هایون خالی به نظر می‌رسید.

سپس در باز شد و هان یون سو با لبخند بزرگ وارد شد:

«ارباب!»

«تو بیدار شدی، ارباب.»

کانگ‌جون با تعجب فریاد زد:

«صبح این‌قدر زود چیکار می‌کنی؟»

هان یون سو کیسه‌هایی را که در هر دو دست داشت بلند کرد.

«همون‌طور که می‌بینی، این‌ها مواد پخت و پز هستن. هایون دوست نداره ارباب از فضا غذا بخوره.»

کیسه‌ها پر از مواد مختلف مانند سبزیجات و گوشت بود.

کانگ‌جون خندید.

«ممنونم. تو هم باید چیزی بخوری.»

پس از مصرف انرژی زیاد برای مقابله با کاروسیو در فضای مجازی، کانگ‌جون از گرسنگی تلف شده بود.

در اصل، او قصد داشت سوپ جوانه لوبیا هایون را بیرون بیاورد. با این‌حال، هان یون سو مواد اولیه را آماده کرده بود، بنابراین او نمی‌توانست این کار را انجام دهد.

دیگران ممکن است از اژدهای تاریک، کوردین بترسند، اما او با کانگ‌جون مهربان و محترم بود.

کیراداک اکنون از زمین دفاع می‌کرد، بنابراین حجم کاری که باید انجام می‌داد کم شده بود.

«به هر حال، من مسئولیت ساختمونایی که هایون مدیریت می‌کرد رو به کیم هیه نا سپردم.»

پس از پیوستن هان یون سو به گروه، او منشی کانگ‌جون بود در حالی که کیم هیه نا، منشی اصلی، برکنار شده بود.

توانایی های کیم هیه نا بد نبود، بنابراین هان یون سو او را به عنوان عضوی از موسسه حقوقی اژدهای سیاه استخدام کرد.

«آفرین. نیازی نیست که برای گزارش دادن چنین چیزهایی زحمت بکشی.»

«بله، ارباب.»

کانگ‌جون راحت بود چون می‌دانست که او می‌تواند از عهده آن برآید.

پس از مدتی، کانگ‌جون غذا را با هان یون سو تمام کرد و به کشتی جنگی کیراداک رفت.

در این بین، هیچ مهاجم خاصی وجود نداشت که زمین را هدف گرفته باشد.

پس از تشویق کیراداک، او به سیاره دره که میلیون‌ها سال نوری از آن‌ها فاصله داشت، رفت.

او همچنین به تمام سیاراتی که قبلاً توسط کیراداک مستعمره ...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب پادشاه ابعادی را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی