فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

پادشاه ابعادی

قسمت: 156

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

قسمت ۱۵۶: وسوسه نابودی (۱)

لب‌های هایون خود به خود روی لب‌هایش جا گرفت. این تحریک کافی بود تا کانگ‌جون عقلش را از دست بدهد.

کانگ‌جون مشتاقانه بدن نرمش را لمس کرد.

بدن کانگ‌جون واکنش بسیار هیجان‌انگیزی داشت.

او هیچ خیالی برای ترکش نداشت.

آیا امکان داشت که هایون به محض ارسال نامه‌ای به عالم آسمانی بازگردانده شده باشد؟

در واقعیت، ملاقات‌ها زمان زیادی طول کشید، اما ممکن است برای جهان آسمانی متفاوت باشد.

آن‌ها ممکن است با اراده شائونیل موافقت کرده و اعضای گروه و دوستان کانگ‌جون را آزاد کنند.

بنابراین، عجیب نبود که هایون روی تختش ظاهر شد. او از دیدنش خوشحال بود.

هایون به اجبار عالم آسمانی احضار شده بود.

اگر انسان بود، مرده بود.

معشوق مرده‌اش دوباره برگشته بود.

هر مرد معمولی در این موقعیت او را نگه می‌دارد، به جای اینکه سعی کند آرام شود.

علاوه بر این، معشوق او پس از بازگشت بسیار مشتاق تماس فیزیکی بود.

در همین‌حال، دهان هایون به آرامی به سمت پایین حرکت کرد تا جایی که به هیجان‌انگیزترین قسمت بدن کانگ‌جون رسید.

بنابراین، صرف نظر از موقعیت وغلبه بر میلش آسان نبود...

حتی اگر چیزی مشکوک وجود داشته باشد.

با این‌حال، کانگ‌جون هایون را به آرامی هل داد.

چشمان درخشان، گونه‌های برافروخته و حتی نفس کشیدن هایون واضح بود در مقابلش بدن کانگ‌جون نیز همین احساس را داشت.

با این‌حال، کانگ‌جون به طور غریزی فهمید که هایون فعلی یک توهم است، نه یک چیز واقعی.

نه تنها این.

تخت اینجا هم واقعی نبود.

شبیه اتاق خواب او در ساختمان دلتا بود، اما این هم یک توهم بود.

چه کسی می‌تواند توهمی ایجاد کند که یک موجود هرج و مرج هوان‌مونگ را تا این حد عالی فریب دهد؟

نکته شگفت‌انگیزتر این بود که کانگ‌جون نمی‌توانست هیچ قدرت هرج و مرجی را در بدنش احساس کند.

او اصلاً نمی‌توانست از توانایی‌هایش استفاده کند، انگار چیزی آن‌ها را مهر و موم کرده بود.

آیا این یک کابوس بود؟

با این‌حال، باز هم فقط این نبود.

او نمی‌توانست از قدرت هرج و مرج استفاده کند، اما غرایز درونیش همچنان باقی بود.

تمام این وضعیت را شخصی که تظاهر به هایون کرده بود، ایجاد کرد تا او را اغوا کند.

فضای توهمی بود...

در لحظه‌ای که هوان‌مونگ را ترک کرد تا به واقعیت بازگردد شکافی ایجاد شد.

در آن زمان از یک حمله ذهنی عالی استفاده می‌شد.

همان‌طور که کانگ‌جون نمی‌توانست از توانایی‌هایش استفاده کند، قدرت اغواگریش نیز محدود شد.

پس فقط اغوا شدن ممکن بود.

با این‌حال، کانگ‌جون در لحظه‌ای که به اغواگری می‌پرداخت همه چیز را از دست می‌داد.

فوراً غلام اغواگر می‌شد.

او باید این وسوسه کشنده را تحمل می‌کرد.

چه کسی چنین تله خائنانه‌ای برپا کرده است؟

قبلاً حدس زده بود، اما با این‌حال، پرسید:

«تو کی هستی؟»

درآن لحظه کانگ‌جون به شدت عصبی بود.

اگر هایون همان چیزی بود که انتظار داشت، پس این بدترین وضعیت بود.

هایون با عصبانیت خندید.

سپس ظاهرش تغییر کرد.

همه چیز از سر تا انگشتان پایش برای تحریک میل یک مرد طراحی شده بود.

او زیبایی الهه شائونیل و جذابیت خیره کننده‌ای داشت....

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب پادشاه ابعادی را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی