فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

پادشاه ابعادی

قسمت: 77

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

قسمت 77: ملکه ناگا 4

اگر کسی وضعیت فعلی را تماشا می‌کرد، خیال می‌کردند کانگ‌جون دیوانه است.

البته نه به‌خاطر اینکه او از ملکه ناگا خواسته بود زیردستش شود.

یک فرمانروا می‌توانست از هر کسی بخواهد زیر دستش شود حتی اگر رد می‌کرد.

به علاوه، جذبه فرمانروایی به اندازه کافی بالا بود، رک‌ترین فرد هم ممکن بود پیشنهاد را بپذیرد.

اما چه می‌شد اگر شخصی از قبل عضوی از گروهی بود؟

خواه ارباب پادشاهی مقتدر بود یا دیو، غیرممکن بود.

پادشاه شیطان دوم کولادیکوس بی‌نهایت قدرتمند هرگز به ملکه ناگا اجازه خروج نمی‌داد!

به معنای واقعی کلمه مهمل بود. مردم جز اینکه کانگ‌جون را دیوانه بخوانند چاره‌ای نداشتند.

کانگ‌جون این را خوب می‌دانست. قبلا چندین بار هم از کایران شنیده بود.

با این حال دلیلی برای پیشنهاد ناگهانی‌اش وجود داشت.

[ملیناد، ملکه ناگا پیرو واقعی پادشاه شیطان دوم نیست. او برای نجات بقیه ناگاها به او پیوست.]

[هرچند که پادشاه شیطان دوم عهدش را به ملیناد رها کرد و او بسیار عصبانیست. همچنین او به‌خاطر رفتارهای هیولایی پادشاه شیطان دوم می‌لرزد.]

این پیام ناگهان ظاهر شد.

این موقعیت قبلا رخ داده بود. او از این روش برای متقاعد کردن کلت که پیرو جونگ کوانگ هیون بود قبلا هم استفاده کرده بود. تا به او بپیوندد.

[جذبه شما آنقدر بالا نیست که ملکه ملیناد متاثر شود. شما باید 20 جذبه داشته باشید تا ملیناد با کمال میل شما را به عنوان ارباب بپذیرد.]

مشکل از جذبه کانگ‌جون بود:

جذبه: 11 (+4)

او در مجموع 15 امتیاز داشت. کم نبود اما برای به دست آورد ملیناد پنج امتیاز دیگر نیاز داشت.

[ملیناد در بحران است. اگر بگویید از کلادیکوس دورش می‌سازید قلبش متزلزل می‌شود.]

[با این وجود به آسانی زیردستتان نخواهد شد.]

[به وضعیتش گوش دهید. اگر بتوانید ملکه ملیناد را به عضویت خود درآوردید ماموریت 14 به‌طور کامل به پایان می‌رسد.]

اگر به شروط ملکه ناگا گوش می‌داد و او را وادار می‌کرد به او ملحق شود، می‌توانست بدون کشتنش ماموریت 14 را به پایان برساند.

اگرچه مستقیما اشاره‌ای نشد، یک پیش فرض داده شد.

و آن این بود که کانگ‌جون می‌توانست ملکه ناگا را از دست کولادیکوس آزاد کند.

توانایی رهایی کسی از لشکر!

اگر تصادفی نبود، آیا همانطور که کایران گفت، این قدرتی پنهان از حلقه دیو ویورن بوده است؟

مشکل این بود که کانگ‌جون نمی‌دانست چگونه این توانایی را فعال کند. به نظر می‌رسید این پدیده زمانی که هدفی حساس به حلقه ویورن نزدیک می‌شود یا با شرایطی خاص ممکن می‌شد.

-به هر حال، ضربه مهمیه!

ملکه ناگا قدرت رزمی قدرتمندی داشت که بر دو فرمانده مسلط بود. اگر او به گروه می‌پیوست، قدرت کانگ‌جون چندین برابر می‌شد.

از طرف دیگر حالت ملکه ملیناد سرشار از آشفتگی بود.

[آیا پیشنهاد فرمانروا لوکان را می‌پذیرید؟]

[اگر قبول کنید، زیر دست لوکان خواهید بود و نه پادشاه شیطان دوم کولادیکوس.]

یک پیام جدید ظاهر شد.

-اگه این پیشنهاد رو قبول کنم اربابم تغییر می‌کنه؟

لوکان فرمانروای انسانی به جای پادشاه شیطان دوم کولادیکوس؟

ملیناد گیج شده بود.

فرار از دست پادشاه شیطان دوم همانند معجزه‌ای بود.

او به هیچ وجه این را به هیچ عنوان در وحشتناک‌ترین رویاهایش نیز تصور نکرده بود.

کانگ‌جون عمیقا در چشمان ملیناد خیره شد.

«اگه می‌خوای استراحت کنی می‌تونی. موضوعی هست که باید بهم در خصوصش کمک کنی اگه مایلی. اگه شرطی داری به من بگو.»

«شرایط؟»

«آره. من به شروطت گوش می‌دم و سعی می‌کنم تا جایی که ممکنه تو رو در کنار خودم نگه دارم.»

سپس ملیناد لحظه‌ای مکث کرد بعد گفت.

«من به فضایی احتیاج دارم تا بتونم با افرادم زندگی کنم. جایی که هیچ‌کس دخالتی نکنه.»

«فضا؟چجور فضایی؟»

«بهم یکی از ساختمونات رو تو هوامونگ بده.»

«یه ساختمون؟»

«برای مالکیت درخواست نکردم. من فقط جایی رو می‌خوام که بتونم با مردمم بمونم.»

لبخند رضایت بخشی روی صورت کانگ‌جون ظاهر شد.

خیال می‌کرد که او چیزی بیشتر از این‌ها تقاضا کند. اما این یک شرایط غیرمنتظره ساده بود. او فقط باید ساختمانی را به ملکه ناگا می‌داد.

در فکر خرید یک ساختمان دیگر بود. اصلا غیرمنطقی نبود وقتی او بیش از 5 میلیاد وون پول نقد داشت.

او قبلا به وزیر و مشاور املاک کیم د چول واگذار کرده بود.

ساختمان یوگانگ و ساختمان دی‌فنگ شامل پایگاه‌ها، استراحتگاه، کارگاه‌ها، پادگان‌ها و یک موسسه تحقیقاتی بود. بنابراین نمی‌توانست ساختمان‌ها را به ملیناد بدهد. یک ساختمان خریداری شده مکان مناسبی برای زندگی ناگاها خواهد بود.

«باشه اینکارو انجام می‌دم.»

کانگ‌جون سرش را تکان داد.

ملیناد تعجب کرد. او فکر نمی‌کرد کانگ‌جون به این راحتی بپذیرد.

«شروط من هنوز تموم نشده! من دیگه نمی‌خوام ابزار جنگی باشم! برای همین هیچ دستوری رو نمی‌پذیرم!»

«من قبلا تصمیم گرفتم این کار رو انجام بدم. شرط دیگه‌ای باقی مونده؟»

چهره‌اش کاملا روشن شده بود.

«شرط دیگه‌ای نیست!»

سپس گفت.

«در عوض اگه ساختمونای شما تحت حمله‌ای قرار بگیرن با 800 ناگای جنگجوم ازتون دفاع می‌کنم.»

آن‌ها به صورت داوطلبانه برای دفاع شرکت می‌کردند.

کانگ‌جون همچنان امیدوار بود.

ملکه ناگا با 800 جنگجو!! تا زمانی که از ساختمان‌هایش محافظت می‌کردند فرمانروایی پایگاه‌هایش فرو نمی‌ریخت.

مهم نبود که هاردیس و دوستانش چقدر پول جمع می‌کردند. شکست دادن ارتش ملکه ناگا غیرممکن بود. حداقل کسی را که با او برابری کند نداشتند.

«خیله خب! ما می‌تونیم اسلحه‌هامون رو برداریم.»

«آره.»

ملیناد سر تکان داد. هردو به طور همزمان اسلحه خود را از سینه یکدیگر بیرون کشیدند.

ملیناد بلافاصله اسلحه‌اش را زمین انداخت و دست راست کانگ‌جون را بوسید.

«فرمانروا لوکان. شما الان ارباب من هستید. به همراه ۸۲۰ ناگای رزمنده‌م در خدمت شما هستم.»

[ملیناد ملکه ناگا به گروه شما پیوست.]

[ملیناد زیردست وفادار شما در هوامونگ خواهد شد.]

[ماموریت 14 تکمیل شد.]

[به عنوان پاداش تجربه کافی برای افزایش سطحتان داده خواهد شد.]

[10000 گره به عنوان غرامت داده شد.]

[60 سنگ قمر بزرگ به عنوان مزد داده شد.]

-افزایش سطح!

[سطحتان به 35 رس...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب پادشاه ابعادی را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی