پادشاه ابعادی
قسمت: 48
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
چپتر 48 – تبدیل شدن به یک صاحب ساختمان در گنگنام (بخش سوم)
کانگجون به نقشه نگاه کرد و پرسید.
«این ساختمونها خیلی دورن. سر چی مشکوکن؟»
«ارواح و من نتونستیم بهشون دسترسی داشته باشیم، مثل اینکه تو قلمرو یک پادشاه باشن.»
یک پادشاه هر دو دنیای واقعیت و هوامونگ را تحت تاثیر قرار میدهد، پس بنابراین حرفای کلت اشتباه نبود. ارواح همینطور اجازه دسترسی به قلمرو کانگجون را نداشتند.
کلت ادامه داد.
«در صورتی که یک پادشاه دشمن مشغول بررسی باشه، من به زیر دستانم سپردم که اگر هر روح مشکوکی اطراف منطقه ارباب آمدند، گزارش دهند.»
«خوبه. راستی، بجز اینا هیچ جای مشکوک دیگهای وجود نداره؟»
کلت سرش را کش داد.
«ارواح مبتدی نتونستن ساختمونهای هفت طبقه یا بیشتر رو بررسی کنن. پس، ما فقط تونستیم ساختمونهای شش طبقه یا کمتری که تو اطراف واقع شده بودن رو بررسی کنیم.»
«شش طبقه؟»
«بله. اگه هایوننیم مستقیما به اونجا بره شاید بتونه بیشتر تحقیقات انجام بده.»
هایون که در حال گوش دادن بود، سر تکان داد.
«پس من ساختمونهای هفت طبقه و بیشتر رو بررسی میکنم.»
کلت با لحنی نگران ادامه داد.
«اما دستیابی به ساختمونهایی با بیش از 10 طبقه غیرممکننه. اگه شخص قوی وجود داشته باشه ممکنه نتونی برگردی.»
«شخص قوی؟»
«مشخص نیست ممکنه یک اژدها، شیطان یا گونهای قدرتمند مشابه اینا باشه. باید مراقب باشی.»
کانگجون سر تکان داد.
«هایون، فقط تا ساختمونهای 10 طبقه رو بررسی کن. بقیه رو من بعدا بررسی میکنم.»
«باشه.»
هایون لبخند زد.
کانگجون رفت که کیم سئوکچول را ببیند، دلال مسکن طبقه یکم ساختمون دیفنگ.
«اُه! خوش اومدید، رئیس. اینور بشینید. حیرت آوره که شما مالک شدید.»
کیم سئوکچول به کانگجون با لبخندی خوش آمد گفت. او معمولا با کانگجون مهربان بود، اما امروز حتی بیشتر صمیمی شده بود.
کیم سئوکچول یکی از مستاجرین ساختمون دیفنگ بود.
هان یونسو به او اطلاع داده بود که کانگجون مالک ساختمان شده است.
از آن جایی که اجاره نامه به صورت خودکار به او رسیده بود، اجاره ماه بعد به حساب کانگجون واریز میشد.
چرا او صمیمانهتر شده بود؟
«نمیدونم که زیاد دیر اومدم یا نه.»
«نه. لطفا هروقت خواستید تشریف بیارید.»
«اومدم که چند تا ساختمون تبلیغاتی ببینم.»
کانگجون به ساختمونهای روی صفحه نمایش اشاره کرد.
کیم سئوکچول قبل از پاسخ دادن، لحظهای نگاهی به آنها انداخت.
«ساختمون سیانگ، چونگدو، ادان! همه اینها به یک شخص تعلق داره. ارزش مجموع 30 بیلیون وون هستش.»
«کی هستش؟ اون شخصه.»
کانگجون کمی خشکش زد. صاحب همه ساختمونای مشکوک یک شخص بودند.
اگر برای یک پادشاه بودند، آن وقت حریف وحشتناکی میشدند.
ارزش سه ساختمون 30 بیلیون بود.
«یو سونگهوان مرد فوقالعادهایه. شایعه شده که بیشتر از 100 بیلیون در سهام و اوراقش وجود داره.»
«100 بیلیون. این خیلی زیاده.»
«اما بنظر میرسه که تازه علاقهمند به املاک شده و ساختمان سیانگ کاملا متعلق به اون بود، اما او ساختمونهای چونگدو و ادان رو همین چند روز پیش خرید.»
-اون همین چند روز ساختمونا رو خرید؟ جفتشون رو؟
البته، برای شخصی که صدها بیلیون وون دارد چیز عجیبی نیست که به املاک علاقهمند شود.
به بیانی دیگر، خیلی زود بود که نتیجهگیری شود که اون یک پادشاه است فق...
کتابهای تصادفی


