فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

ازدواج با یک شرور دل‌رحم

قسمت: 187

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

چپتر صد و هشتاد و هفتم:من بهت باور دارم.(1)

صدای دختر به طرز خاصی ملایم نبود و توسط زوزه باد تقویت شد. خصومت داخل صداش رو نمیشد نادیده گرفت و حتی توش یکم دشمنی و تنفر هم احساس میشد. کلمات دختر به طور واضح در اون تپه کوچک پخش شد.

جابجایی برف در سرازیری و صدای خش خش گیاهان، صدایی شبیه به زمزمه‌ای تمسخر آمیز ساخته بود...

برای مدتی سکوت برقرار شد. کمی بعد، صدای هق هق گاه‌به‌گاه و تسلی بخشی به گوش رسید.

روان چیویو که با تکیه دادن به درخت از خودش حمایت میکرد، به تماشا کردن یوان جو از دور ادامه داد. چشم های گرگ تو حالتی گشاد شده بود که نمیدونست باید چیکار بکنه. اون ناخودآگاه دندون های نیش خودش رو نشون داد و با صدایی خشمگین اما آهسته جوابی به اون داد.

رهبر گروه با بدبینی به یوان جو نگاه کرد و گفت:«تقصیر تو هست که ژوژو داره گریه می‌کنه اینکه پدرش هم مریضه تقصیر تو هست. دزد، تو قبلا هم غذای زیادی دزدیدی. این چند روزی که تو قبیله ما موندی برات کافی نیست؟!»

زمانی که بزرگسال گروه صحبت کرد، شیاطین جوان شروع به انتقاد و تحریم یوان جو کردند.

«چطور ...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب ازدواج با یک شرور دل‌رحم را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی