فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

ازدواج با یک شرور دل‌رحم

قسمت: 181

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

چپتر صد و هشتاد و یکم: چطور قبل از این، متوجه نشده بود که آقای گرگ خاکستری تو کیوت بودن و لوس رفتار کردن، خیلی خوب عمل می‌کنه؟!(1)

یوان جو فکر میکرد که داره با یه لحن متکبرانه و بی‌تفاوت صحبت میکنه، اما تو حالت نیمه هوشیارش، کلماتش به صدای نرمی مثل ``آاووو`` تبدیل شدند. اون صدا، صدای شیری توله سگ مانند نبود. برعکس، یه صدای بم، جذاب، بالغ و مردونه بودش. نه فقط این، بلکه بخاطر اینکه بیشتر توجه گرگ معطوف به مهار انرژی بود، صداش خشن تر بنظر می‌رسید. زمانی که همه کیفیت های نامناسب روی هم چیده میشدند، یه ریتم جذاب و اغواگرانه رو تشکیل میدادند.

روان چیویو در حالیکه همه تلاشش رو میکرد تا از گرگ حمایت کنه و نزاره روی زمین بیافته، سعی کرد برای تسکین درد آقای گرگ خاکستری، از دانتیانش که هنوز از برداشت بیش از اندازه اوایل امروز بهبود پیدا نکرده بود، انرژی معنوی بیرون بکشه.

زمانی که روان، انرژی معنوی‌ای رو که با سختی کامل بیرون کشیده بود رو به بدن آقای گرگ خاکستری فرستاد، به نظر می‌رسید اون از حالت نیمه هوشیاریش بیدار شده.

چشم های قرمز روشنش، نیمه باز بودند و دانه های برف روی مژه های بلندش دیده میشد.

گرگ به طرز وحشیانه‌ای سر روان غر غر کرد. لب های نازکش تقریبا توسط دندون های نیشش، گاز گرفته شده بود. «آوووو.» (نیازی بهش ندارم.)

یوان جو میتونست احساس کنه که همسرش از قبل، کاملا خسته شده. اون نمی‌خواست روان چیویو وقتی که خودش انرژی معنوی کمی داشت، به مصرف...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب ازدواج با یک شرور دل‌رحم را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی