فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

ازدواج با یک شرور دل‌رحم

قسمت: 173

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

چپتر صد و هفتاد و سوم: میخوای قمار کنی؟!(1)

دانه های برف کوچک به آرامی بین روان چیویو و چینگ رویی روی زمین افتادند.

گوش های روان داغ شد اما اون به گوش هاش دست نزد. روان چیویو در مقابل مادربزرگ یو کمی خمیده ایستاده بود، اون پشتش رو صاف کرد. هیچ تردیدی توی چشم هاش نبود.

در برابر اون نیمه اهریمن و نیمه شیطانی که یکبار تو اون مسیر دشوار و تاریک پا گذاشته بود، یک بار دیگه روان گفت:«من ازش دست نمی‌کشم.»

چینگ رویی یکم مبهوت بنظر می‌رسید. با اینکه ظاهرش رو به یه فرد مسن تغییر داده بود، اما چشم‌های قهوه‌ای و روشنش هنوز شفاف و زیبا بود‌.

مادربزرگ رویی با مهربانی بهش نگاه کرد. اون یه انسان کوچک و ضعیف بود. بدون هیچ تلاشی میتونست زندگیش رو به پایان برسونه. لبخند به آرومی از صورت چینگ رویی پاک شد و نگاهش تیز شد. «چیویو، آیا میدونی عواقب تصمیمت چیه؟!»

صدای رویی سردتر شد و ادامه داد:«قراره دشمن مادربزرگ بشی؟!»

روان چیویو لبخند زد و جواب داد:«تو به من آسیب ن...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب ازدواج با یک شرور دل‌رحم را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی