فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

ازدواج با یک شرور دل‌رحم

قسمت: 174

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

چپتر صد و هفتاد و چهارم:میخوای قمار کنی؟!(2)

مادربزرگ رویی یکم چشم هاشو بالا آورد تا بتونه به اون بچه که هنوز آروم نگرفته بود، سریع دنبال تجزیه و تحلیل گشتش و بعد از فهمیدن حقیقت، یه تصمیم قاطع گرفته بود، نگاهی بکنه. چینگ رویی حتی بیشتر از قبل سپاسگزار بود و به شکاف های کوچک، تو منطق تحلیل روان چیویو اشاره‌ای نکرد. «روی چی قمار کنم؟»

روان چیویو نفس عمیقی کشید و جواب داد:«روی آینده من و یوان جو.»

سکوت توی فضا، حاکم شد.

مادربزرگ رویی با حالتی جدی به روان نگاه کرد. آیا اون باید با حرف زدن همکاریش رو نشون میداد یا با لبخند موافقت می‌کرد؟!

مادربزرگ رویی چشمهاش رو کج کرد و گفت:«اوه جدا؟! اما مادربزرگ فکر می‌کنه هیچ آینده‌ای قرار نیست بین تو و گرگ وجود داشت باشه، که بشه حتی درموردش صحبت کرد.»

روان چیویو بدون عجله، از مادربزرگ پرسید:«مادربزرگ رویی، بعد از اینکه وارد دوره تبدیلت به اهریمن شدی، آیا اون زمان می‌تونستی انرژی معنوی جذب کنی؟»

چینگ رویی برای لحظه‌ای از تعجب یخ زد. کمی بعد پلک زد و جواب داد:«مادربزرگ در اون زمان شرایط این رو نداشت که با سنگ‌های انرژی معنوی در تماس باشه. بنابراین ...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب ازدواج با یک شرور دل‌رحم را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی