ازدواج با یک شرور دلرحم
قسمت: 150
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
چپتر صد و پنجاه:صدایی که قلب روان رو سوراخ کرد.(3)
باد شدیدی کنار گوشش وزید. روان چیویو به طور غریزی از نیزه اش استفاده کرد تا جلوی حمله رو بگیره. چنگ رویی نتونست ضربهای به پای روان چیویو وارد کنه اما یکی از شاخه های بیدش، گونه روان رو خراشید و یه رد خونی و انرژی شیطانی روش باقی گذاشت.
چینگ رویی چشمهاش رو کج کرد. با اینکه اون، از اینکه روان تونسته بود جلوی حملش رو بگیره، متعجب بود؛ اما فکرش رو نمیکرد روان بتونه دربرابر انرژی شیطانی که در شاخه های بیدش پنهان کرده بود، مقاومت کنه. اون شاخه های بیدش رو عقب کشید و دیگه قصد حمله نداشت.
با این حال، اون اشتباه کرده بود. این درست بود که انسان های دیگه نمیتونستند در برابر حمله انرژی شیطانی مقاومت کنن، اما روان چیویو انرژی معنوی خاصی داشت. انرژی شیطانی چینگ رویی کمتر از انرژی شیطانی آقای گرگ خاکستری بود و طولی نکشید که روان چیویو اون رو پراکنده کرد.
روان چیویو بعد از اینکه متوجه شد مهاجم یه اهریمن قوی هست، ترسید. اما خودش رو مجبور کرد که آروم بشه.
آقای گرگ خاکستری به شدت آسیب دیده بود و خانواده پدربزرگ مو هم نزدیک بودند. روان نمیخواست جون هیچ...
کتابهای تصادفی


