فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

ازدواج با یک شرور دل‌رحم

قسمت: 92

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

چپتر نود و دوم: آقای ذخیره غذایی قراره حالت به‌زودی خوب بشه؟!(2)

 

«حالش خوبه.» روان از آسودگی آهی کشید. در‌حالی‌که هنوز پوست حیوانی دورش پیچیده شده بود یکم کنار‌تر رفت و بالاخره تونست دست آقای گرگ خاکستری رو لمس کنه.

روان بدون اینکه منتظر توضیح بمونه انرژی معنوی تغییریافته‌اش رو با کمی از انرژی شیطانی بدن گرگ به هم پیچوند.

یوان‌جو تقریبا خیلی سریع تونست احساس بکنه دردی که می‌کشه درحال کم شدنه.

روان چیویو از شدت درد نفس نفس زد و ناگهان خم شد. تقریبا سقوط کرد. اون رشته از انرژی معنوی تغییریافته نتونست مدت زیادی در بدنش دوام بیاره و بعد از حدود سی ثانیه از بین رفت.

صورت روان چیویو از درد سفید شد اما روحیه‌اش خیلی بهتر شده بود. «زخم کمرش خیلی بهتر شده.»

شدیدترین جراحت‌های بدن گرگ روی شانه، کمر و پای چپش که توسط موجودی ناشناخته پاره شده بود وجود داشت. بااینکه روان خیلی سخت تلاش کرده بود تا زخم‌های گرگ رو درمان کنه، اما اون هیچ گیاه دارویی نداشت و زخم‌های آقای گرگ خاکستری گاه به گاه خون‌ریزی می‌کردند.

اون، شب گذشته به سختی تونسته بود خون‌ریزی گرگ رو مهار کنه و الان که دید زخم کمرش روش پوست اومده و اسیبش از بین رفته، متعجب شده بود. وضعیت بهبود زخمش خیلی خوب بود.*1

روان چیویو که درحالی‌که داشت روی کم کردن دردش کار می‌کرد زیر‌لب زمزمه کرد: «یعنی انرژی معنوی دیروز کار کرده؟! خیلی خوبه.»

اون واقعا خوشحال بود. بعد از گذشت چند روز، این اولین‌باری بود که بهبود قابل توجهی رو در یکی از جرا...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب ازدواج با یک شرور دل‌رحم را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی