فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

ازدواج با یک شرور دل‌رحم

قسمت: 50

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

چپتر 50-اون گرگ احمق کجا رفته؟! (2)

اون قرار بود گرگ خاکستری‌ای که همه کارهاشو با اختیار خودش کرده بود نجات بده. معلوم بود که گرگ اون رو طلسم و اون حیوان درنده رو از غار دور کرده بود.

با این‌که ضعیف بود، اما روان می‌تونست به عنوان طعمه توجه حیوان درنده رو به خودش جلب کنه. اون بهترین تلاشش رو می‌کرد تا مسئولیتش گردن گرگ نیافته.

افکار روان چیوچیو بهم ریخته بود. با تحمل برف سنگین، غار امن رو ترک کرد و پا به تاریکی شب گذاشت، جایی که موجودات خطرناک بی‌شماری تنها با یک مشعل کمین کرده بودند تا راهش رو روشن کنند.

اون توی برف به دنبال ردپاهایی می‌گشت که کم کم با برف پوشیده می‌شدند. قدم‌هایش خیلی آرام به دویدن تبدیل شد.

به عنوان یه فرد عادی با ذهنی بالغ؛ این رو می‌دونست که ریسک رفتن به کولاک به دنبال یه گرگ خاکستری که ممکنه قبلا با یه حادثه ناگوار مواجه شده باشه، غیرمنطقیه.

با وجود این‌که اون گرگ شیطانی اسما شوهرش بود، هیچ چیزی بین‌شون پیش نیومده بود و فقط چند روز بود که هم رو می‌شناختن.

توانایی آب شفابخش اون تو این دنیا، غیر معمول بود و روان می‌دونست اگه گرگ رو ترک کنه و دنبال یه سر پناه تو قبلیه گرگ آتش یا هر قبلیه دیگه‌ای بگرده، شانس زنده موندش خیلی قوی بود. هجوم بردن به داخل جنگل آن هم این مدلی، ایده بدی بود.

اما....

روان چیوچیو نفسش رو کنترل ک...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب ازدواج با یک شرور دل‌رحم را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی